شاخصسازی برای مفهوم
محروميت
روانی
سياسی
اجتماعی
اقتصادی
جسمی
نداشتن مهارت
نداشتن نقش ارزشمند
انزوای اجتماعی
مشخص كردن مهارتها
سؤال براي تعيين مهارتهاي پاسخگو:
مقياس درونگرايي، برونگرايي
مقياس جرئت و جسارت
سؤال برایتعيين جنس ـ شغل و وضعيت
مشخص كردن نقشهای ارزشمند
عوامل انزوا
شاخصهای اجتماعی
تعداد دوستان
ارتباط با خانواده
سازمانهاي درگير
ارتباط با همسايه(خاكی، 1386، ص109)
6. طبقهبندی معرفها
معرفهای تحلیلی: بر مبنای تحلیل معنا، با مفهوم مورد نظر رابطه مستقیمیداشته باشد، مثل قاطعیت برای مدیر.
معرفهای تحقیقی: رابطه غیر مستقیم و احتمالی با مفهوم مورد بررسی دارند. مثلاً برای تفكیك مدیران عالی و میانی میزان دستمزد را در نظر میگیریم.
طبقهبندی نوع دوم برای معرفها
معرفهای تعریفی: مدیریتی است كه تحصیلات دانشگاهیاش حداقل لیسانس مدیریت است.
معرفهای وابسته: با صفات متعدد تعریف میشود.طبقه مدیران عالی فقط دستمزد نیست، بلكه نیاز به چند معرف دارد.
برای مثال، معرفهای وابسته درونی برای مدیران عالی عبارتند از:
1. بالاترین سطح مدیریت در سلسلهمراتب سازمانی؛
2. درآمد زیاد؛
3. تحصیلات عالی؛
4. اتومبیل با راننده و معرف وابسته بیرونی مانند نوع ماشین و مبلمان گرانقیمت محل كار.
ویژگیهاییك معرف مناسب
1. در ارتباط بودن؛
2. حتیالامكان قسمت زیاد و عناصر مهم یك مفهوم را در برگیرد و بسنجد؛
3. تعداد معرفها باید كافی باشند تا مفهوم را حتیالامكان كامل بررسیكنند؛
4. باید خود دقیق و بدون ابهام باشد؛
5. تشخیص آن به وسیله دیگران نیز ممكن باشد. (به عنوان معرف).
برای افراد توفیق طلب (مفهوم): جنبندگی به كار (متغیر)، ناتوانی در استراحت كردن (متغیر)، ناشكیبایی در غیر اثربخشی(در بیكفایتی) (متغیر)، موفقیت و توفیق در كار (معرف)، سخت بودن فعالیت نكردن (معرف)، ترجیح تفریح دیگران بر خود (معرف).
هشتم ـ چارچوب نظری
الگویی است كه فرد پژوهشگر بر اساس آن درباره روابط بین عواملیـ كه در ایجاد مسئله مهم تشخیص داده شدهاند ـ نظریهپردازی میكند. این نظریه میتواند ضرورتاً سخن پژوهشگر نباشد، بلكه به طور منطقی از نتایج تحقیقات قبلی پیرامون مسئله نشئت گرفته شود. به طور خلاصه، چارچوب نظری به رابطه بین متغیرهایی همچون مستقل، وابسته، مداخلهگر و تعدیلگر كه تصور میشود در دگرگونی شرایط مورد بررسی نقش دارند، میپردازد. ایجاد چنین چارچوب نظری، در برقراری و ساخت فرضیهها و آزمون آنها و همچنین تكمیل درك پژوهشگر و مسئله تحقیق، كمك میكند.
به طور كلی، میتوان گفت چارچوب نظری پایهای است كه تمام طرح یا پروژه تحقیقاتی بر روی آن قرار میگیرد. یك شبكه منطقی، توسعه یافته، توصیف شده و كامل بین متغیرهایی است كه از طریق فرآیندهایی مانند مصاحبه، مشاهده و بررسی ادبیات موضوع، مشخص شدهاند و این متغیرها با مسئله تحقیق در ارتباطند.
بعد از شناسایی متغیرهای مناسب باید شبكه ارتباطات بین متغیرها به درستی بنا شود، به نحوی كه بتوان فرضیههای مربوط را به ایجاد و بعدهاآزمود. بر پایه نتایج حاصل از آزمون فرضیهها، معلوم میشود تا چه حد با كمك یافتههای تحقیق میتوان مسئله را حل كرد. از این رو، تهیه چارچوب نظری در فرآیند تحقیق گام مهمیاست. تحقیقات پیمایشی، پایهای محكم برای ایجاد چارچوب نظری است.
بنابراین، چارچوب نظری مجموعهای از مفهومهای دارای ارتباط متقابل است كه پژوهش را هدایت و تعیین میكند چه چیزهاییباید سنجیده شوند و پژوهش به دنبال چه نوع روابط آماری است.وقتی چارچوب نظری در پژوهش قیاسییا فرضیه آزما به كار میرود، ارتباط بین متغیرها را باید به صورت منطقی نشان دهد.این چارچوب روابط بین متغیرهای مستقل و وابسته، متغیرهای تعدیلگر، كنترلی و حتی نامربوط و مداخلهگر را به شیوه علمی و منطقی توضیح میدهد. تعیین چارچوبهای نظریپس از مطالعههای اكتشافیاست كه در زمینه آنها هنوز شما چیز زیادی در مورد مسئله یا موضوع پژوهش نمیدانید و با مطالعه اكتشافی به اطلاعات اولیه و دورنمای تحقق دست مییابید.
ادامه دارد …