ملاكهای ارزشیابی مفاهیم تجربی
1. پایایی: یعنی مشاهدهكنندگان در گزارش از پدیدههاییكسان، توافق داشته باشند (توافق 80تا 90% كافی است)؛
2. انتزاعی بودن: مفاهیم تجربی با در نظر گرفتن محدودیتهای زمانی و مكانییا هر دوی آنها، باید آغاز و پایانی داشته باشند؛
3. ادراكی: مشاهدهكننده با حداقل فعالیت كه انجام میدهد، مفهوم را درك كند؛
4. ارتباط با برخی مفاهیم نظری: بعد از مشاهده مفاهیم تجربی، شخص بتواند برای آن مفاهیم نظری، همتا و مقابل آن را پیدا كند؛
5. سادگی: برای مفاهیم نظری و تجربی معناییكسانی دارد. وقتی مفهومی ساده و روشن است كه پژوهشگران پس از مشاهده عینی آن در معنای آن توافق داشته باشند. (دلاور،1376، ص39 ـ 32)
3. عملیاتی كردن مفهوم
منظور از عملیاتی كردن، قابل مشاهده ساختن یك تئوری و پیشبینیراههایاندازهگیری آن است. اگر مفهوم پدیدهای غیر قابل رؤیت باشد، عملیاتی كردن به معنای قابل رؤیت كردن و یافتن مصداقی عینی و واقعی، برای مفهوم است.
سازه تحقیقی و ارتباط آن با مفهوم
1. برخی مفاهیم با واقعیتها و چیزهایی كه توصیف میكند، ارتباط نزدیكی دارد، مانند اینكه مفهوم میز را میتوان با نشان دادن به میزهای معینی به آسانی بیان كرد؛
2. برخی مفاهیم به سادگی قابل بیان نیست، مثل مفهوم طرز فكر، یادگیری، نقش انگیزش، اینها تجریدهای عالیتر از رویدادهای محسوس و ملموسند.لذا باید آنها را استنباط دانست كه با سطح انتزاع بالاتر ساخته میشود كه به آن سازه میگویند. سازه هم یك مفهوم است، اما دارای معانی اضافی هم است كه به گونهای ارادی و خودآگاه براییك هدف خاص علمی، اختراع یا پذیرفته شده است.مثلاً هوش یك مفهوم انتزاعی است و از مشاهده رفتارهای هوشمندانه یا غیر هوشمندانه ساخته میشود. هوش به سازههای دیگر نیز ارتباط مییابد، مثل پیشرفت تحصیلی كه به نحوی تابع هوش است. همچنین هوش باید طوری تعریف شود كه قابل مشاهده و اندازهگیری باشد.
مفهوم یعنی چیزی فهمیده میشود و سازه یعنی چیزی كه لفظ بر آن، واقع میشود یا نامی به آن اطلاق میشود. برای مثال، فرق اجاق با منقل این است كه هر دو وسیله نگهداری آتشند؛ولیدر یكی آتش لجامگسیخته و در دیگری مهار شده و تحت كنترل است. یكی جای ثابت دارد و دیگری متحرك است. دانه سفید را برف، اما دانهای درشتتر و منجمدتر را تگرگ مینامند.
وقتی اشیا، نام و نشانی مییابند و عنواندار میشوند، فهم و درك آنها آسانتر میشود كه به آنها سازه میگویند.