حضرت آیت الله بهجت چه آدابی را در شب های قدر رعایت می کردند؟
ایشان در شب های قدر ادعیه وارده در آن شب ها را مراعات می کرد و
شب های قدر را که بیدار می ماند قرآن سر می گرفت. البته ایشان قرآن
سر گرفتن را مخصوص شب قدر نمی دانست و معتقد بود که خیلی از
عبادت ها وجود دارد که ما به جهت این که نوشته است در فلان زمان آن
را باید بجا آورد، ما خود را از آن محروم می کنیم، لذا در وقت شدت و
گرفتاری ها قرآن به سر گرفتن را توصیه می کرد و در ایام دیگر همانند
شب های جمعه خود نیز مشغول این امر می شد .
علاوه بر این، ایشان شب ها قبل از خواب حدیث کساء را حتما قرائت می کردند و
همچنین با وضو به بستر خواب می رفتند و بعدها که به جهت مشکلات نمی توانستند
وضو بگیرند با تیمم می خوابیدند و بعضی شب هایی را که می خواستند احیاء بگیرند
یک مقداری استراحت می کرند و سپس بلند می شدند و می فرمودند که حضرت
زهرا (س)، حسنین (ع) را شب زودتر می خواباندند تا قبل از نیمه شب برای
احیاء بلند شوند .
سیره عملی علامه طباطبایی در ماه مبارک رمضان
علامه در مراتب عرفان و سیر و سلوک معنوی مراحلی را پیموده بود. اهل ذکر و
مناجات بود. در بین راه که او را میدیدیم غالبا ذکر خدا را برلب داشت . درجلساتی
که در محضرشان بودیم، وقتی جلسه به سکوت میکشید، دیده میشد که لب های
استاد به ذکر خدا حرکت میکرد. به نوافل مقیّد بود و حتی گاهی دیده میشد که در
بین راه مشغول خواندن نمازهای نافله است. شب های ماه رمضان تا صبح بیدار بود، مقداری
مطالعه میکرد و بقیه را به دعا و قرائت قرآن و نماز و ذکر مشغول بود. در قم هفتهای
حداقل یک بار به حرم حضرت معصومه علیه االسلام مشرف میشد و یا در ایام تابستان
غالبا به زیارت حضرت رضا علیه السلام میشتافت. شبها به حرم مطهر مشرف میشد
و در بالای سر مینشست و با حال خضوع به زیارت و دعا میپرداخت .
یکی از فضلا می گفت: به مرحوم آیت الله شهید مطهری عرض کردم که شما فوق العاده از
علامه طباطبایی تجلیل می کنید. تعبیر «روحی فداه» را درباره ایشان به کار می برید، این همه
تجلیل به خاطر چیست؟ ایشان فرمود : من فیلسوف و عارف، بسیار دیده ام و احترام مخصوص
من به ایشان، نه به خاطر این است که او یک فیلسوف است، بلکه به این جهت است که او عاشق
و دلباخته اهل بیت علیهم السلام است. علامه طباطبایی قدس سره در ماه رمضان، روزه خود را
با بوسه بر ضریح مقدس حضرت معصومه علیه االسلام افطار می کرد . ابتدا پیاده به حرم مطهر
مشرّف می شد و ضریح مقدس را می بوسید. سپس به خانه می رفت و غذا می خورد. این ویژگی
اوست که مرا به شدت شیفته ایشان کرده است .
همچنین آمده است علامه طباطبایی در مراتب عرفان و سیر و سلوک معنوی، مراحلی را پیموده بود.
اهل ذکر و دعا و مناجات بود. در طول راه که او را می دیدند، همواره ذکر خداوند سبحان را به لب داشت .
توجه ویژه به قرآن
امام خمینى (ره) توجه خاصى به قرآن داشتند، به طورى که روزى، هفت بار قرآن مى خواندند !
امام در هر فرصتى که به دست مى آوردند، ولو اندک، قرآن مى خواندند . بارها دیده شد که امام،
حتى در دقایقى قبل از آماده شدن سفره - که معمولا به بطالت مى گذرد - قرآن تلاوت مى کنند!
امام بعد از نماز شب تا وقت نماز صبح، قرآن مى خواند .
یکى اطرافیان امام مى گوید: امام در نجف، چشمشان درد گرفت و به دکتر مراجعه کردند. دکتر بعد
از معاینه چشم امام گفت: «شما باید چند روزى قرآن نخوانید و به چشمتان استراحت بدهید» . امام خ
ندیدند و فرمودند: «دکتر، من، چشم را براى قرآن خواندن مى خواهم! چه فایده اى دارد که چشم داشته
باشم و قرآن نخوانم؟ شما یک کارى کنید که من بتوانم قرآن بخوانم .»
و در ماه رمضان یکى از همراهان امام در نجف، اظهار مى کرد که امام خمینى در ماه مبارک رمضان،
هر روز ده جزء قرآن مى خواندند ، یعنى در هر سه روز، یک بار قرآن را ختم مى کردند. علاوه بر
آن،هر سال چند روز قبل از ماه مبارک رمضان ، دستور مى دادند که چند ختم قرآن براى افرادى
که مد نظرمبارکشان بود، قرائت شود .
رمضان و حاج اقا مجتبی تهرانی
در یکی از ماههای مبارک رمضان بود که موضوعی را خدمت ایشان عرض کردم . با ایشان تا کنار
ماشین قدممیزدم. ایشان فرمودند که این کار را انجام بده، اینطوری انجام بده، آنطوری انجام بده،
داشتند توصیه میکردند.
من عرض کردم: آقا، خیلی وقت تنگ است؛ اینقدر فرصت نیست. ایشان فرمودند:«چرا وقت تنگ
است»؟ گفتم:من صبح میروم سر کار و مسؤولیّت اداری دارم، بعد از ظهر که برمیگردم افطاری
میخوریم و بعد هم خودمرا برای اینکه خدمت شما برسم، آماده میکنم. بعد تا برسم خانه، ساعت دوازده
میشود، تا آماده خواب بشوم،خلاصه من چهار ساعت میخوابم. ایشان فرمودند: «چهار ساعت
میخوابی»؟ گفتم: حاج آقا! پس چقدر بخوابم؟
ایشان گفتند: «آقا! جدّاً چهار ساعت میخوابی»؟ من یک شیطنتی کردم گفتم: شما چقدر میخوابید؟ من
امیدوارمآنهایی که میشنوند به دقّت بشنوند و باور کنند. ایشان فرمودند: «چهل و پنج دقیقه». من
مغلطه کردم و گفتم: حاجآقا! بعد از نماز صبح، چهل و پنج دقیقه؟ فرمودند: «نخیر؛ مغلطه نکن پسر!
چهل و پنج دقیقه ».