ماه رمضان های، نسل من وماه رمضان های، نسل امروز!؟
درهمین آغازبهتر است بگویم:تفاوت اززمین تا آسمان است!جاداردمقدمه ای بیاورم وسپس به وصف ان بپردازم!
حتی تا اواسط این قرن شمسی اصطلاح “نوبر” وبه لاهیجانی “نوور"اصطلاح رایجی بین مردم بود.آن زمانها این طورنبود که ،خیار،خربزه،گوجه فرنگی، سیب وبسیاری از میوه وتره باردرهمه ی فصول باشد.دلخوشی مردم این بود که فصل آنها برسد وبا شور وشوق آنها را مصرف نمایند.بی جهت نبود که در ادبیات ما حتی به ” بز ” ها هم می گفتند: بزک نمیر بهارمیاد! خربزه با خیارمیاد!وبه گمان شان به بز یک دلخوشی می دادند!
دران زمان هر چیز به فصل ووقت خودش لطف وشیرینی ومزه ی ویژه ی خودش را داشت،اولین گوجه سبزی که روی درخت سبز می شد،اولین خیاری که روی بوته اش می روییدو اولین خربزه یا هندوانه ای که به بازار می آمد وخیلی از چیز های “نوبر” ” نوور” دیگر ومردم وقتی می خواستند انها را بخورندباشادی وخوشحال ابتدا می گفتند: نوور کنم ،نوورسال ! عمر بکنم هزارسال!نمی دانید آنوقت چه لذتی داشت آن ” نوبرانه=نوورانه “!؟
آری ماه رمضان هم درجای خود ” نوبرانه=نوورانه ” بود!ومردم با اشتیاق خاص به آن روی می نمودند،بطوری که وقتی ماه رمضان به پایان می رسید"تا رسیدن ماه رمضان دیگر مردم روز شماری می کردند!نه مثل این سالها که به طنزاز بعضی ها نقل شده است که درپایان ماه رمضان ازکسی پرسیدند چرا ناراحتی؟ گفت از اینکه یازده ماه دیگه قراره ماه رمضان بیاد!
راستی چرا “نوبرانه-نوورانه” ی ماه رمضان از آن گرفته شد؟!درسالهای کودکی و نوجوانی ام بار ها شاهدبودم که بچه های خردسال پدر مادرهارا توبیخ می کردند که چرا وقت سحر وبخصوص برای سحری خوردن آنها را بیدارنکرده اند؟!
درآن سالها رادیو ودیگر رسانه های مدرن اطلاع رسانی نبود.تنها وسیله ی اطلاع رسانی مناره ها وگلدسته های مساجدبود که اوقات شرعی را اعلام می کرد.همه نوع تدبیر برای روزه داران وحتی روزه دارانی که معتاد به تریاک خوردن بودند اندیشیده می شد .به همین جهت برای این قبیل روزه داران چند دقیقه قبل از اذان صبح برنامه ای از همان مناره ها از سوی موذن اجرا می شد که به ” ابس وتریاک=آب است وتریاک ” معروف بود وبدین معنی موذن ندا در میداد که ای خلایق معتاد به تریاک چیزی به اذان صبح نمانده است شما فقط فرصت این را دارید که آب وتریاک بخورید(جالب اینکه این کاررا به نزدیک ترین وقت اختصاص میدادند تا اثر تریاک در طول روزه داری باقی بماند!)هیج سحری نبود که در خانه ها این جمله سوآل و تکرار نشود:آبس تریاک بزئن؟! یا نه؟(آب است و تریاک زدند؟یانه؟).
شبهای ماه رمضان شبهای شاد وبی نظیری بخصوص برای جوانان بود.بعد از افطاراغلب مردم ازمنزل خارج می شدند وشهر جنب وجوش مشهودی داشت،بخصوص جوانها ،تازه عروس ودامادها ونامزد ها رونق خیابانها وکوچه های شهر وشادی ها بودند. گمان نمی کم دیگر دراین سال وزمانه از آن شادی ها وخنده ها جوانان ما دیده باشند.
نوبرانه-نوورانه” دیگر زولبیا وبامیا بود که مختص ماه رمضان بود!معروف ترین زولبیا فروشی شهر متعلق به مرد شزیف ونازنینی بود به نام ” کبله رمضان=کربلایی رمضان.که مشتری فراوان داشت.معهذا همه ی مردم به آن دسترسی نداشتند به همین جهت عده ای طبق دار دوره گرد آنرا در کوچه وپس کوچه های شهر درحوالی افطارمی گرداندند وفریاد می زدند: “کتله وازین ” (کتله در آن سالها چیزی بود مثل دمپایی های امروز که اغلب خانم ها در حیاط منزل به پا می کردند)یعنی ای خانم خانه کتله وازین (کتله بپوش) درسه بیا (بیا دم در)باری کلازوبیا ! کله رمضان زولبیا!کتله وازین درسه بیا! باری کلازولبیا ! کله رمضان رولبیا!
و خانم خانه هم “کتله وازین-دمپایی چوبی به پا به دم در خانه می امد وهرقدر که زولبیا می خواست برای اهل خانه می خرید.
یک چیز دیگری که لازم می بینم در ماه رمضان آن سالها آنهایی که مشروب خور قهاری هم بودن در این یک ماه لب به مشروب نمی زدند!.خلاصه شبهای مارمضان آن سالها برای هر گروهی تفریح ویژه ای داشت. مثلا در قهوه خانه ها شاهنامه خوانی رسم بود.
رمضان سال 1431قمری-امردادسال 1389شمسی
لاهیجان- دکتر بهمن مشفقی