حكومت هواپرستان رياست طلب
در دين مسيحيت نيز اين دسته از افراد رياست طلب و خودخواه وقتي جاي خالي حضرت عيسي (ع) را ديدند، هر كدام با استفاده از سستي و ضعف همان مردم محروم و مستضعف، براي تصاحب اين موقعيت و منصب رفيع و به دست آوردن كرسي رياست بر مردم، پا به ميدان گذاشته و با چهره هاي موجه و مقدس، يكي پس از ديگري با نامهاي مختلف كه بيانگر اتصال آنان به آسمان باشد، آن چه را به زيان خود ديدند، تحريف (تغيير داده)، آن چه را به سود خود يافتند، بر جاي گذاشتند.
صاحب دايره المعارف كتاب مقدس در اين باره مي نويسد:
«انجيل نويسان و يا مصححان كتاب مقدس هر وقت كه ضرورتي ايجاب مي كرد، بدون (هيچ) باك و حرجي به تفسير و تنفيح آن اقدام مي كردند.»
و آن چنان كه همين افراد، حضرت مسيح را تجسم خدا در ميان خود دانستند و منكر نزول كتابي به نام انجيل به آن حضرت شدند و روح القدس را كه به معناي روح خدا در بين خلق بود، هادي و دستگير و تأييد كننده كارهاي خود معرفي كردند و از احساس حلول روح القدس در خود به عنوان حاملان پيام عيسي به خلق خبر دادند وهمه ترشحات و افكار فكري خود را الهامي از جانب خدا خواندند و سخن هر كه را با منافع و مقاصد خود سازگار ديدند، صاحب الهام از جانب خدا دانسته و بقيه را تكذيب كردند و براي رفعت مقام خود در بين خلق، خدا را پدر و عيسي را پسر او در بين مردم قرار دادند و براي جذب بيشتر افراد بشر، جامع مسيحيت را به خاطر لطف حضرت مسيح به آن ها، از جميع گناهان و معاصي پاك داشتند و خلاصه براي ادامه حكومت خود، تعاليم تحريف شده دين مسيح را نجات بخش عالم گير اعلام كردند و بشارت عيسي به دين اسلام را، از كتاب مقدس حذف كردند و بسياري از عقايد و جملات غلط و خرافي ضد و نقيض ديگر را به نام حقيقت، علم كرده و به اسم كتب مقدس به آنها رسميت بخشيدند و به تعبير قرآن بدون هيچ علم و هدايت و كتاب روشنگري، در مورد خدا و حقايق ديني اظهار نظر كردند (حج/ 8) و كار را به جايي رساندند كه مسيحيت به سه فرقه كاتوليك، ارتدوكس و پروتستان تقسيم شد. به طوري كه هر كدام از ديگري تبري و دوري جست و عقايد و برنامه ها و كليساي مخصوص براي خود تعريف كرد.