نمونه هايي از تحريف ها در مسيحيت
2- تحريف مفهوم نبوت
تلقي تمام اديان از مسأله «نبوت» اين است كه خداوند انسان هاي برگزيده اي را براي هدايت مردم مي فرستد و توسط آنان وحي را بر مردمان ابلاغ مي كند و حضرت عيسي نيز يكي از همين پيامبران الهي بود كه براي هدايت مردم و ابلاغ وحي الهي آمده بود; لكن پولس با طرح نظريه «گناه جبلي» ادعا نمود كه حضرت عيسي، بر خلاف ساير پيامبران، موجودي قديم، ازلي و داراي ذات الهي است كه، اين بار، خود براي هدايت انسان ها آمده و با «فداء» شدن عهد جديدي را آغاز نموده است. در نامه اي به عبرانيان مي خوانيم: «در زمان هاي گذشته، خدا به وسيله پيامبران، اراده و مشيت خود را به تدريج بر اجداد ما آشكار مي فرمود. او از راه هاي گوناگون، گاه در خواب و رؤيا، گاه حتي روبرو با پيامبران سخن مي گفت; اما در اين ايام آخر او توسط فرزندش با ما سخن گفت… فرزند خدا، منعكس كننده جلال خدا و مظهر دقيق وجود اوست; او با كلام نيرومند خود تمام عالم هستي را اداره مي كند; او به اين جهان آمد تا جانش را فدا كند و ما را پاك ساخته، گذشته گناه آلود ما را محو نمايد.»
بنابراين، مي توان نتيجه گرفت كه پولس علاوه بر توحيد كه از اركان دعوت حضرت عيسي (ع) بود، نبوت و مفهوم آن را نيز تحريف نمود و هدف از نبوت و تبليغ دين را واژگونه نشان داد.