ب) رویكرد راه حلگرا
آنچه را فراراه ما به عنوان مانع نمود مییابد، باید تنها مسئلهای بدانیم كه نیازمند حل و فصل است و دنبال راه حلشان باشیم. فردِ راه حلگرا، وجود مسائل را در مسیر نویسندگی خود، طبیعی، بلكه مطلوب میشمارد و بر این باور است كه میتواند گرهها را بگشاید و با نگرشی پویا و با روحیهای شاد و ذهنی آزاد و جدیتی قابل اعتماد به نویسندگی روی آورد. پس برای پیمودن این راه حتی از شبیهسازی فكری و احساسی با نویسندگان بزرگ غافل نمیماند. او نویسندگی را نوعی آفرینشگری میداند و برای كامیابی در این عرصه به سراغِ نویسندگان موفق میرود و با خود زمزمه میكند كه «ره چنان رو كه رهروان رفتند.» مدلسازی نویسندگان موفق، راه را برای نوقلمان هموار و نزدیك میسازد و آدمی را از فرو لغزیدن در بیراهه حیرت و سرگردانی مصون میدارد. آنان كارگاه تولید افكار خود یعنی توانایی ذهنی را با كارگاه تولید عشق و احساس و انگیزه ـ یعنی دل ـ مدیریت میكنند، قدرت خلاقیت و نوآفرینی خود را تقویت میكنند و دستیابی به موفقیت را در پرتو كوشش دستیافتنی میبینند. (وزیری، 1383، ص58)