رعایت امور اقتصادی نسبت به فقیران
امام هادی (علیه السلام) با محرومان و بینوایان ارتباطی تنگاتنگ داشت و افرادی که در تأمین معاش دچار مشکلاتی می شدند و پناهگاهی نمی یافتند و عوامل حکومتی هم از آنان حمایت نمی کردند، آن حضرت آنان را یاری می نمود. امام (علیه السلام) خمس، صدقات، زکات و دیگر اموالی را که شیعیان از نواحی گوناگون به محضر ایشان تقدیم می کردند، غالباً برای کمک به درماندگان اختصاص می دادند. گاهی امام (علیه السلام) سرمایه ای را به فقیران می داد تا با آن به کسب و کار بپردازند و با استقلال اقتصادی، عزّت و آبروی خود را حفظ کنند.
مسافران درمانده نیز با کمک های امام هادی (علیه السلام) به زندگی خود ادامه می دادند و هرگاه حضرت پولی نداشت، از افراد معتبر مبلغی را قرض می گرفت و در اختیار نیازمندان می نهاد و اجازه نمی داد گرفتاران مزبور سرگردان و افسرده شوند. (مدرّسی چهاردهی، زندگانی دهمین پیشوای شیعه حضرت امام هادی (علیه السلام)، ص79 ـ 89)
محمد بن عیسی گوید: به امام هادی (علیه السلام) نوشتم: فدای شما شوم! مردی برای شما از اموال خود چیزی قرار داده است، آنگاه بدان نیازمند می شود، آیا می تواند آن را برای خود بردارد و یا باید آن را برایتان بفرستد؟ فرمود: «مادام که آن مال در دست اوست مختار است و اگر به دست ما هم رسیده باشد، چنان که بدان محتاج باشد عقیده ما چنان است که بدان مال با وی مواسات کنیم». [1] (شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ج2، ص308)
ابوهاشم جعفری نقل می کند که من در فشار اقتصادی شدیدی قرار گرفتم، به محضر امام هادی (علیه السلام) شرفیاب شدم، به من اجازه فرمود که بنشینم و بعد فرمود: «ای اباهاشم می خواهی شکر کدام نعمت الهی را به جا آوری؟» گفت: متحیر ماندم که در پاسخ امام چه بگویم. امام (علیه السلام) فرمود: «خداوند تبارک و تعالی به تو روزی ایمان عنایت فرموده، بدنت را به آتش جهنم حرام کرده، به تو برای انجام طاعات، عافیت و سلامتی داده، تو را در روزی قناعت داده تا به ابتذال کشیده نشوی». بعد آن بزرگوار فرمود: «ابتدا من شروع به صحبت کردم زیرا گمان بردم که می خواهی لب به شکایت بگشایی و دستور دادم که صد دینار برایت بیاورند و تو آن را قبول کن». (شیخ صدوق، امالی، ج1، ص 412)
1. عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى قَالَ: کَتَبْتُ إِلَى عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ (علیه السلام) رَجُلٌ جَعَلَ لَکَ جَعَلَنِیَ اللهُ فِدَاکَ شَیْئاً مِنْ مَالِهِ ثُمَّ احْتَاجَ إِلَیْهِ أَیَأْخُذُهُ لِنَفْسِهِ أَوْ یَبْعَثُ بِهِ إِلَیْکَ قَالَ هُوَ بِالْخِیَارِ فِی ذَلِکَ مَا لَمْ یُخْرِجْهُ عَنْ یَدِهِ وَ لَوْ وَصَلَ إِلَیْنَا لَرَأَیْنَا أَنْ نُوَاسِیَهُ بِهِ وَ قَدِ احْتَاجَ إِلَیْهِ.