مقام زن در آیین مسیحیت
گناه حوّا نقش اساسی در ایمان همهی مسیحیان دارد، زیرا به تصور مسیحیان علت مأموریت عیسی مسیح(ع) بر روی زمین نافرمانی و سرپیچی حّوا از دستور خداوند سرچشمه میگیرد. او گناه کرد و سپس آدم را اغوا نمود که درخواستش را اجابت کند. بنابراین خداوند هر دوی آنان را از آسمان به زمین هبوط داد، زمینی که به خاطر آنان لعنت شده بود. آن دو گناهانشان را که از سوی خداوند بخشیده نشده بود به همهی نسلهایشان واگذار نمودند و بنابراین تمام انسانها زاییده میشوند و برای پاک کردن انسان از گناه نخستین، خداوند مجبور بود که عیسی مسیح(ع) را که به منزلهی پسر خدا بود به صلیب قربانی نماید.
«و باید که زن به آرامی و با کمال اطاعت گیرد و زن را به تعلیم دادن اجازت نمیدهیم تا آن که زیر دست مرد باشد، بلکه سکوت اختیار کند، آدم خلق شد و حوّا، آدم فریفته نشد، بلکه زن فریفته شد و از حد تجاوز نمود.» (پولس)17
مارتین لوتر18هیچ سودی جز بچهدار شدن و به دنیا آوردن کودکان تا سر حد امکان، بدون توجه به جوانب آن، برای زنان قائل نیست.
«اگر آنها از پا در آمدند و یا حتی مُردند، مسئلهای نیست، بگذارید آنان در زایمان بمیرند، زیرا این دلیل بودن آنها در اینجاست.»
انجیل کاتولیک میگوید: «زایش دختر یک خسارت است.»19
دختر به عنوان مولودی دردناک و منبعی نهایی برای آبروریزی پدرش به حساب آمده است:
«دختر تو نافرمان است؟ به شدت مراقب او باش که باعث نشود تو سبب خندهی دشمنانت واقع شوی و سر زبانها بیفتی و در معرض شایعات مردم قرار گیری و آبروی خود را در میان مردم بریزی.»20
اگر یک مرد زنش را متهم به بیعفتی نماید، شهادت آن زن به هیچوجه مورد ملاحظه قرار نخواهد گرفت. زن متهم شده باید مورد محاکمهی سختی قرار گیرد تا مشخص شود او مُجرم است یا بیگناه.»21
بر طبق انجیل، اگر مردی عهدی با خدا بست، باید به طور کامل آن را عمل نماید و نباید عهدش را بشکند، اما نذر زن برای او الزامآور نیست و باید با موافقت پدرش باشد. اگر در خانهی پدری زندگی میکند و یا اگر ازدواج کرده است باید با موافقت شوهرش باشد. و چنانچه پدر و یا شوهر عهد و نذر او را باطل بدانند هر گونه ضمانتی که توسط او انجام گرفته، پوچ و بیمعنا خواهد بود.
«اما اگر پدرش او را در روز شنیدنش مانع آید پس تمامی نذرها و قیدهایی که بر خودش بسته است ثابت نخواهد شد… اگر شوهرش آنها را فیالواقع باطل ساخته است، در روز شنیدنش، پس هر چه که در باب نذرش و در باب مقید ساختن خودش از لبانش جاری شده باشد استوار نخواهد شد، چون که شوهرش آنها را باطل گردانیده است.»22
مسیحیت روی هم رفته از طلاق نفرت و انزجار دارد، عهد جدید صریحاً از ازدواج لاینحل و ابدی جانبداری میکند. این نسبتی است که به عیسی(ع) میدهند، او گفته است:
«اما من به شما میگویم؛ هر کس زنش را طلاق دهد، مگر در مورد بیایمانی در امر ازدواج، باعث گردیده که او به انحراف کشیده شود و هر کس زن طلاق داده شده را به نکاح در آورد مرتکب انحراف شده است.»23
اجبار نمودن زوجهای از هم بریده به ماندن در کنار هم و مقاومت کردن در مقابل خواستهها، نه مؤثر است و نه عقلانی، تعجب ندارد که جهان مسیحیت مجبور به طلاق کلیسایی شده است.
تلمود، چندین عمل جزئی و کوچک را مطرح نموده که شوهران را مجبور میسازد تا زنان را طلاق دهند:
«اگر در خیابان غذا خورد، اگر نوشیدنش در خیابان طولانی شد، اگر در خیابان فرزندش را شیر داد، در هر مورد، ربیمیر24 میگوید؛ باید شوهرش را ترک کند.»25
زنی که در طول ده سال نزاید، ربیها به ما تعلیم نمودهاند که اگر یک مرد زنی را گرفت و با او به مدت ده سال زندگی کرد و او بچهدار نشد، مرد باید او را طلاق دهد.»26
«اما میخواهم شما بدانید که سر هر مرد مسیح است و سر زن مرد» (رساله پولس، اول قرنتیان، 3:11) زنان از مسیح محرومند.»
«زیرا که مرد نباید سرخود را بپوشاند، چون که او صورت و جلال خداست اما زن جلال مرد است.» (رساله پولس، اول قرنتیان، 7:11) فقط مردان میتوانند جلال خدا باشند.»
«شوهر سر زن است، چنان که مسیح نیز سر کلیسا» (افسسیان، 23:5)
«ای زنان! شوهران خود را اطاعت کنید، چنان که خداوند را.» (افسسیان، 22:5)
«همچنانکه کلیسا مطیع مسیح است، زنان نیز شوهران خود را در هر امری مطیع باشند.» (افسسیان، 24:5)
«و نیز مرد به جهت زن آفریده نشد، بلکه زن برای مرد.» (قرنتیان، 9:11)
یکی از احکام که در عهد عتیق ذکر شده احکام فروختن دختر به عنوان کنیز است و برای آن قوانینی وضع نمودهاند و مسیحیان این احکام را از جانب خداوند میدانند. (سفر خروج، 7:21)
مطابق کتاب مقدس زن، پس از ده بار طلاق ناپاک میشود.» (تثنیه، 4:24)
17- نامهی اول پولس به تیمو تسیوس، باب دوم، آیات 11 تا 14.
18- بانی آیین پروتستان (1483 تا 1546م).
19- انجیل کاتولیک، فصل 3، آیهی 22.
20- انجیل کاتولیک، فصل 3، آیهی 22.
20- انجیل کاتولیک، فصل 26، آیات 10 و 11.
21- نوم، فصل 5، آیات 11 تا 31.