آیتالله یوسف مدنیتبریزی از اساتید حوزه علمیه قم به دلیل بیماری و کهولت سن، صبح امروز در یکی
ازبیمارستان های قم به دیار معبود شتافت.
وی از چند روز گذشته در بیمارستان شهید آیت الله بهشتی قم بستری بود
|
موضوعات: "معاونت فرهنگی" یا "مهارت های زندگی" یا "هر روز با شهدا" یا "دل نوشته" یا "احکام" یا "علما" یا "مشاوره" یا "اخلاق" یا "طب سنتی" یا "امام زمان (عج)" یا "اخبار حوزه" یا "زنان" یا "خاطرات تبلیغ" یا "پاسخ به شبهات"آیتالله یوسف مدنیتبریزی از اساتید حوزه علمیه قم به دلیل بیماری و کهولت سن، صبح امروز در یکی ازبیمارستان های قم به دیار معبود شتافت.
وی از چند روز گذشته در بیمارستان شهید آیت الله بهشتی قم بستری بود گویند درویشی، نام ملا احمد نراقی و تعریف کتاب معراج السعاده ی او را شنیده وبه توهم اینکه این فقیه بزرگ، فردی منزوی و زاهد (به معنای منفی) است، بهشدت مرید و شیفته وی شده بود. روزیبه قصد زیارت ملا احمد نراقی وارد شهرکاشان می شودو چون دستگاه ریاست او و رفت و آمد مردم رامی بیند، از ارادتشکاسته می شود. ملااحمد نراقی متوجه موضوع می گردد. تا اینکه درویش قصد کربلا می کند ملا احمد هم اعلام آمادگی می کند درویش می پرسد، چند روز باید صبر کنم تا شما آماده شوید؟ جواب می شنود: همین الان و راهی می شوند وقتی به چند فرسخی قم می رسند درویش به یاد کشکول و تبرزینخود می افتد و با ناراحتی آماده بازگشت به کاشان می شود.در این هنگام آن فقیهزاهد و پارسا می فرماید:ای درویش! من به آن ریاست و مقام و منزلتی که در کاشاندارم، اینقدر وابسته نیستم که تو، به این کشکول خود وابسته ای؟! (در اقتصاد، آیت ا… مظاهری)
محمد بخارایی، صادق امانی،صفارهرندی و مرتضی نیك نژاد از اعضای هیئت مؤتلفه اسلامی در سال1344 هجری شمسی به شهادت رسیدند. این چهارتن از فرزندان شجاع و برومند اسلام در راه پاسداری از ارزشهای متعالی اسلام جان خویش را فدا كردند. پس از قیام خونین 15 خرداد و كشتار بی رحمانه مردم مسلمان از سوی عوامل مزدور آمریكا و رژیم سفاك پهلوی، مجاهدان و مبارزان جبهه توحید، بیش از پیش بر ضرورت یك حركت انقلابی علیه جباران رژیم آمریكایی شاه تأكید كردند و بر این اساس هسته های اولیه یك گروه مبارز به نام هیئت های مؤتلفه اسلامی را بنیان نهادند. پس از قیام خونین 15 خرداد و كشتار بی رحمانه مردم مسلمان از سوی عوامل مزدور آمریكا و رژیم سفاك پهلوی، مجاهدان و مبارزان جبهه توحید، بیش از پیش بر ضرورت یك حركت انقلابی علیه جباران رژیم آمریكایی شاه تأكید كردند و بر این اساس هسته های اولیه یك گروه مبارز به نام هیئت های مؤتلفه اسلامی را بنیان نهادند از اقدامات مهم این گروه اسلامی اعدام انقلابی حسینعلی منصور عامل اجرای كاپیتولاسیون بود و جرم این جان باختگان مكتب امام حسین(ع) و نهضت امام خمینی(ره) آن بود كه به عمر ننگین منصور مهره سرسپرده شاه و شیطان بزرگ خاتمه دادند. منصور از اسفند ماه سال 1342 شمسی تا بهمن ماه سال 1343 نخست وزیر ایران بود .
او حزب ایران نوین را دایر كرد وقانون ننگین كاپیتولاسیون را به مجلس برد. همچنین مجری طرح تبعید حضرت امام (ره) در سال 1343 شمسی، بود. به همین دلیل در روز اول بهمن ماه سال 1343در مقابل مجلس شورای ملی مورد هدف گلوله انقلابی مسلمان محمد بخارایی قرار گرفت و به هلاكت رسید. انجام این طرح را شاخه اجرایی هیئت مؤتلفه اسلامی به عهده گرفت.
مزه ها دارای درجات متفاوتی از شیرینی , تلخی , شوری و تندی هستند و به همین ترتیب دارای مراتب مختلفی از میزان گرمی و سردی خواهند بود . مثلا میزان تلخی دم خیار با میزان تلخی نعناع متفاوت است نعناع تلخ تر از دم خیار است. از این جهت نعناع نسبت به دم خیار گرمی درجه دو محسوب می شود . تلخی کدوی حنظل نسبت به نعناع خیلی بیشتر است از این جهت کدوی حنظل گرمی درجه چهار دارد . شیرینی انگور با شیرینی خرما متفاوت است , شیرینی خرما نیز با شیرینی عسل متفاوت است . نیز شیرینی عسل شبدر با شیرینی عسل آویشن فرق داشته که بدین ترتیب مراتب گرمی شرینی ها نیز متفاوت است . انگور گرمی درجه یک و عسل آویشن دارای گرمی درجه چهار می باشد . به همین ترتیب درجات شوری ها , تندی ها و ترشی ها تعیین می شود.
اخلاط
اخلاط جمع خلط است وخلط جسم سیال وتری است كه غذا پس از هضم به آن تبدیل می شود .توضیح آنكه حكما معتقد بوده اند وقتی غذا خورده می شود اول توسط معده به كیموس معدی ( منظور مایعی خمیری شكل حاصل از هضم غذا در معده است ) تبدیل می شود كه به این عمل طبخ معدی یا طبخ اول گویند سپس از طریق مجاری ناپیدای روده توسط عروق ماساریقا به کبد رفته در آنجا پخته ( در اصطلاح امروزی متابولیزه ) می شود كه به آن طبخ دوم گویند آنگاه رگی كه از كبد خارج می شود حاوی مایعی است كه اگر در لوله ای شیشه ای ریخته شود ومدتی بماند این مایع به چند طبقه تقسیم می شود که به آنها اخلاط گویند . دز ته لوله مقداری ماده سیاه وسنگین كه مقدارش خیلی كم است خواهیم داشت كه خلط سوداوی نامیده می شود . روی سودا سه خلط دیگر بلغم ،دم ( خون ) وصفرا قرارمی گیرد .سودا دارای كیفیت سرد وخشك است .بلغم ، سرد وتر ودم گرم وتر وصفرا گرم وخشك . به این خون ،بلغم ،صفرا وسودا اخلاط چهارگانه گویند .
1. نظر المؤمن في وجه أخیه المؤمن للمودّة و المحبّة له عبادة.
نگاه کردن مؤمن در چهره دوست مؤمنش از روی محبت و دوستی عبادت است.
2. و حین سئل ما بال المتهجّدین باللیل من أحسن الناس وجهاً؟ فقال: لأنهم خلوا بالله
هنگامی که سئوال شد از حضرت چرا شب زنده داران از خوش سیماترین مردم هستند؟
3. إیاک و مصاحبة القاطع لرحمه فإني وجدته ملعوناً في کتاب الله عزّوجل.
بر حذر باش از هم صحبت شدن با قاطع رحم پس به درستی که من او را در قرآن از لعنت
4. ابن آدم إنک لا تزال بخیر ما کان لک واعظاً من نفسک و ما کانت المحاسبة من همّک…
ای فرزند آدم به درستی که تو نمی توانی خیری را که برای تو است از خود زائل کنی مادامی که سفارش کننده ای در خود داری و نمی توانی مشکلات خود را حساب کنی…
وقتی از حقوق صحبت می شود برخی گمان دارند, دانستن حقوق کفایت می کند و فقط با ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ شما می توانید سوالات خود را از طریق پست مشاوره مطرح نمایید.
شناخت مزاج اصلی ترین کار در طب سنتی محسوب می شود برآنیم طی چند پست به نظام هستی بر پایه چهر ستون استوار است آتش,هوا,آب و خاک . هر کدام از این چهار آتش ,گرم و خشک هوا گرم و تر آب سرد وتر خاک سرد و خشک است. رکن پنجمی نیز وجود دارد که روح حاکم بر ستون های چهارگانه را تشکیل می دهد, قدرت ادامه دارد…
در سلسله عالمان اخلاق و صاحبان انديشه هاى تربيتى , كمتر كسى را مى يابيم كه ضمن پرداختند,از قيل و قال مدرسه و درس مى گريختند و جامعه و خلق را رها مى كردند و به بهانه دل بستن به عرشيان , دامن از كوى فرشيان مى چيدند و چون هواى فناء داشتند,از واقعيت اين سرا بيگانه مى شدند. با پرداختن به اعتكاف در محراب , تاخت و تازابليسيان را نمى ديدند و از جنبش شب آوران و نقشه ظلمت آفرينان بى خبر بودند. لكن امام خمينى , رضوان الله تعالى عليه , آن پرفروغ ترين خورشيد فقاهت و سياست و طريقت , در پرتواسلام ناب محمدى ,از عرفان واخلاق نيز, ناب ترين شيوه و طريقت را برگزيدند. بااين كه در حلقه خاكيان مى زيست و زعيم پا به پاى غافله و كانون مهر براى همطريقانش بوداما همواره حماسه عروج ملكوتى مى سرود و پا بر فرق عالم فانى مى گذارداز اين روى , قطب عارفان واصل وامام سالكان سوخته دل شد.در عين اين كه لهيب لحظه هاى انفجار بود و صلايش رعشه براندام جباران مى افكند, ولى پيوسته در نماز را بر زبان داشت . از يك سو, پولادين رهبرى بود كه در متن سياست جهانى ,اراده و انديشه اش از شمشير برنده تر مى نمود و كمترين اعتنايى به قدرتهاى استكبارى و معادلات بين المللى نداشت واز سوى ديگر قيد هرگونه آلايش و گرايش به دنيا و تجملات را زده و زرق و برق ن را به ريشخند مى گرفت . ساده زيستى را زينت خود داشت و بر زراندوزان زورمدار به ديده انزجار مى نگريست .از يك طرف , قامت بلند قيام گشته و معمار مدينه ديانت واز طرفى درنگاهى , كوخ نشينان را ولى نعمت و پابرهنگان را تكيه گاه مى شمرد و خود را خدمتگزارى حقير و نيازمند دعاى آنان واز قصور و تقصير در خدمت به آنان پوزش مى خواست و در نگاهى ديگر, فقيهى بود فاتح اسرار و كتاب وجودش گشوده و گويا براى همه اعصار. آنگونه كه از زهد و عبادت ريايى بيزار بود و به دور, درس و بحث توحيد را بدون تهذيب نيز, بى ثمر مى دانست . هرگونه علم واصطلاح بيگانه از تظهير را حجاب اكبر, مى شمرد.از يك نظر, داراى شكوهمندترين غيرت دينى , در دفاع از حريم شرع و ديانت , بود. سردمدار شرق را به هدايت مى خواند واصرار بر هلاكت گوساله سامرى غرب (رشدى ) داشت واز زاويه ديگر, در سرودن غزلهاى عارفانه و پيامهاى جانانه واسرار سير و سلوك دراوج كمال بود, خضر راهى كه باده ناب و شهد شيرين افاضاتش ساقى صهباى محبت ازلى مى گشت , نفس شفابخش مسيحائيش در تلخ ترين لحظه ها و دردناكترين فرصتها بهجت وانبساط مى آفريد. در متن سياست , عارف بود. در عين بودند با خلق هواى[ مع الله] داشت . به اين باور كه: اخلاقيون واهل معنا, كارى به سياست و زعامت دنيا ندارد و سراز كار خلق در نياورده واز جامعه و جماعات بيگانه اند, براى هميشه , مهر بطلان زد. مكتب و روش اخلاقى امام داراى نكات برجسته و منحصر به فرداست زيرا عنصر اخلاق در تعاليم امام , در نخستين گام , جانمايه پيام پيام خود را,از كلام مقدس الهى گرفته و به شدت تحت تاثير مفاهيم قرآنى است و همه جا گرداگرد قرآن , دور مى زند. پس از قرآن , نفس روحمانى و كلام ملكوتى معصومين[ ع] , عظيم ترين آبشارى است كه امام از آن سيراب شده و در فضاى روح افزايش شكوفا گشته است . در مكتب اخلاقى امام , تنها به مفاهيمى چند بسنده نمى شود, بلكه مفاهيم به گسترده انسان شدن والهى گشتن آدمى وسعت دارد. امتيازهايى كه در مكتب اخلاقى امام , مى درخشد, مى تواند چراغى فروزان , فرا راه جويندگان حقيقت و طالبان فضيلت بگذارد و سرمشقى شود براى آنانى كه دراين وادى گام مى نهند.اكنون كه اشاره اى اجمالى بر روش و انديشه اخلاقى امام , گرديد, برخى از ويژگيهاى آن را تفصيلا, بر مى شماريم : ۱.جامعيت و همه سونگرى
وجودى انسان توجه داشت واز كسانى كه با پرداختن به يك بعد و ناديده گرفتن جنبه هاى ديگرانسانى ,او را موجودى ناهماهنگ و ناهنجار مى سازند, با تاسف شديد, گله مى كرد: [مع الاسف ,اسلام هميشه مبتلا بوده به اين يك طرف ديدنيها. … هميشه يك ورق را گرفته اند و آن ورق ديگر را حذفش كرده اند, يا مخالفت كرده اند. يك مدت زيادى گرفتار عرفا بوديم … آنها خدمتشان خوب بوداما گرفتارى براى اين بود كه : همه چيز را بر مى گردانند به آن طرف معنويت . …يك وقت هم گرفتار شديم به يك دسته ديگرى كه همه معنويات را بر مى گردانند به اين آنگاه درادامه سخن , باانديشه همه سونگرش چنين مى فرمايد: […اسلام همه چيزاست .اسلام آمده انسان درست كند وانسان همه چيز است , همه عالم است انسان . آن كه مربى انسان است , بايد همه عالم را آشنا بر آن باشد… تا بتوانداين انسان را به مدارجى كه دارد برساند] . امام , با پيوند ظاهر و باطن , خطاب به كسانى كه به ظاهراحكام و آداب دينى بسنده مى كنند واز باطن غفلت مى نمايند, مى فرمود: بدون شريعت , به طريقت و حقيقت نمى توان ره يافت. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ به نقل از http://www.imamjawad.net
خورشیدی و دیروز و امروزم بی تو برایم دیشب و امشب
دنیا بدهکارست تا دنیاست به این دل بی آینه تنها
دیروزهای بی تو فرسودن امروزهای بی تو بودن را
دیروزهای بی تو لب تشنه امروزهای بی تو جان بر لب
خورشیدی و دیروز و امروزم بی تو برایم دیشب و امشب
طومار تنهایی و غم هستند هر شب به هم پیچیده ی دردند
این کوچه های بی تو سرگردان تا صبح دنبال تو می گردند
دلخوش به ماهم در شب شبهه دلخوش به ماهم در شب تردید
ماهت غریب افتاده در برکه کی می رسد صبحی که برگردید؟
شعر از : جناب آقای مبین اردستانی(شاعر جبهه فرهنگی انقلاب)
از وقتی خیلی کوچک بودم ،او را دیدم از پشت شیشه تلوزیون نگاهم به دنبال تصویر او این طرف وان طرف می دوید انگار می دانستم که قرار است یک روز امامم بشود انگار فهمیده بود م که یار او در گهواره هستم نمی دانم چرا گهواره ی قلبم،تاب او را طلب میکرد . چشم به دنیا باز کرده همه جا شلوغ بود میگفتند :جنگ است یک عده آدم های بد دارند ،خوبی ها را شکار می کنند دارند ادم های مظلوم را زیر دست وپا خرد میکنند .اما اینجا یک نفر هست که چشمانش پر زشوق ازادی است ودستانش پر از باغ های محبت است . او ناخدای یک کشتی است ، امده ناجی طوفان زده های بی پناه باشد . وقتی اینها را شنیدم ،دلم آرام گرفت وفهمید م این دنیا همه اش تاریکی نیست نور هم دارد .نگین چهره اش چه زیبا در قاب مشکی جامعه اش می درخشد . چقدر زود گذشت ! انگار خانه دنیا برایش خیلی تنگ بود ،نور باید به منبه نور باز می گشت . او همچون پدری مهربان،قوتوغذای عزت وازادگی ،وارامش واستقلال را بالای سر فرزندانش گذاشت وجامعه ارام دلش را پوشید و دست به سمت برد . هنوز دستش روی دستگیره اش در بود ،که سرش را برگرداند ونگاهی پر زامید بهفرزندانش انداخت. .پس نگاهش را به اسمان دوخت ولب به دعا گشود . یارب!توخودت نگه دار فرزندان من باش ، کمک کن دست بر زانوی ایستادگی بگیرند ،واز جای دنیای پستبلند شوند وقدم در جاده ی روشنایی بگذارند . آری پدر ،در تاریکی برای ما نقشه های روشن کشید وکلید صندوقچه ی طلای انقلاب را به دست مردی فرزانهدارد ، چه خوب قیم وسرپرستی فرزندانش برگزید . پس هیاهوی دلش ارام گرفت وقلبش مطمئن شد وبافراغ بازبه سوی یار پرواز کرد
زهره سادات حسینی |