مسيحيان در توجيه نظريه تثليث و انطباق آن مي گويند كه خدايان سه گانه آنها يك حقيقت هستند كه به سه جلوه مختلف ظاهر شده است. آيا اين نيز شرك است؟
مسيحيان رسمي چنين نمي گويند؛ و كسي را هم كه تثليث را اين گونه توجيه كند، كافر به مسيحيّت مي دانند. لذا اگر برخي مسيحيان در تبليغات خودشان چنين الفاظي را به كار مي برند، براي فريب مخاطبان است. طبق نظر رسمي اصحاب كليسا، عيسي حقيقتاً خداست؛ حقيقتاً پسر خداست؛ حقيقتاً خداي پسر است.
برخي از مسيحيان پيشين، مِثل اسقف آريوس به فكر افتادند كه اين اصل را به گونه اي تفسير نمايند كه تناقض نباشد. اينها گفتند: خدا يكي است لكن در سه صورت مختلف تجلّي نموده است. اينها با اين بيان، خود را از تناقض رها ساختند. بر سر اين تفسير، بين علماي مسيحيّت، اختلاف بالا گرفت؛ لذا قسطنتين، نخستين قيصر مسيحي، در شهر نيقيّه به سال 325 ميلادي شورايي تشكيل دارد مركّب از حدود 300 اسقف مسيحي، تا قضيّه را حلّ و فصل نمايند. اين شورا با اكثريّت قاطع تصويب نمود كه عيسي مسيح حقيقتاً خداست و نظر آريوس را كفر اعلام نمود. در قطعنامه شوراي نيقيّه چنين مي خوانيم.
« عيسي مسيح پسر خدا، مولود از پدر، يگانه مولود از ذات پدر است. خدا از خدا، نور از نور، خداى حقيقى از خداى حقيقى، كه مولود است نه مخلوق، از يك ذات با پدر، … او به خاطر ما آدميان و براى نجات ما نزول كرد و مجسّم شده، انسان گرديد… لعنت باد بر كسانى كه مىگويند زمانى بود كه او وجود نداشت و يا اينكه پيش از آنكه وجود يابد نبود، يا آنكه از نيستى به وجود آمد و بر كسانى كه اقرار مىكنند وى از ذات يا جنس ديگرى است و يا آنكه پسر خدا خلق شده، يا قابل تغيير و تبديل است.»
(تاريخ كليساي قديم در امپراتوري روم و ايران، و.م. ميلر، مترجم: علي نخستين، ص244)