بسماللهالرّحمنالرّحيم
آنچه پيش رو داريد گزيدهاي از سخنان حضرت آيتالله مصباح يزدي (دامت بركاته) در دفتر مقام معظم رهبري است كه در تاريخ 25/05/89 همزمان با شب ششم ماه مبارک رمضان 1431 قمري ايراد فرمودهاند. باشد تا اين رهنمودها بر بصيرت ما بيافزايد و چراغ فروزان راه هدايت و سعادت ما قرار گيرد.
فدک بهانه بيان حقايق
داستان فدک
با توفيق الهي گفتگو درباره خطبه معروف حضرت زهرا سلاماللهعليها را شروع ميکنيم؛ به مناسبت اينکه اين خطبه، خطبه فدکيه ناميده ميشود خوب است ابتدا شرحي درباره مسأله فدک داده شود؛ چراکه بسياري از نوجوانان ما اطلاع درستي از اين قضيه ندارند. فدک اسم سرزميني است در شمال مدينه در نزديکي قلعههاي خيبر که حدود يکصد کيلومتر با مدينه فاصله دارد. ساکنين اين قلعهها و سرزمينها طوايفي از يهود بودند. آمدن يهود به حجاز و سکونتشان در مدينه به قرنها قبل از ظهور اسلام برميگردد. علماي يهود از پيامبران سلاماللهعليهمأجمعين شنيده و در کتابها خوانده بودند که در آخرالزمان پيامبري مبعوث ميشود که پيامبران پيشين را تصديق ميکند و دينش جهانگير ميشود. آنها به اميد درک پيامبر آخرالزمان و ايمان به او به حجاز مهاجرت کردند و در اطراف مدينه ساکن شدند؛ زيرا ميدانستند که پايتخت آن پيغمبر مدينه خواهد بود. يهوديان اطراف مدينه سه طايفه معروف بودند (بنيقريظه، بنيقينقاع، بنينظير) که ويژگيهاي خاصي داشتند اولا مثل ساير يهوديان بسيار مالدوست بودند و فکر اقتصادي داشتند. ويژگي دوم آنها دورانديشي و عاقبتانديشي بود. وقتي وارد حجاز شدند سعي کردند که سرزمينهاي حاصلخيز و مکانهاي استراتژيک را شناسايي کنند و قلعههاي محکمي براي خود بنا کنند. ويژگي سوم اين قوم هم اين بود که اهل علم و دانش بودند و نسبت به اعراب، از تمدن برتري برخوردار بودند. يهوديان با اين ويژگيها از موقعيت خاصي در بين اعراب برخوردار بودند.
بعد از اين که پيغمبر اکرم صلياللهعليهوآله به مدينه مهاجرت فرمودند و عملاً دولت اسلامي در مدينه تشکيل شد، پيغمبر اکرم صلياللهعليهوآله با طوايف مختلف يهود معاهدهاي بستند و بنا شد که آنها متعرض مسلمانها نشوند و با دشمنانشان همکاري نکنند؛ ولي هيچ کدام از اين طوايف به عهد خود وفا نکردند و پنهاني با مشرکين مکه از يک طرف و بعدها با منافقين مدينه از طرف ديگر روابطي برقرار کردند و حتي توطئه کردند که جنگي عليه پيغمبر اسلام راه بياندازند. منافقين به آنها قول داده بودند که اگر شما به مدينه حمله کنيد ما دو هزار نفر هستيم و به شما کمک خواهيم کرد. در سوره منافقون به اين هدف منافقان اشاره ميکند و ميفرمايد: «يَقُولُونَ لَئِنْ رَجَعْنا إِلَى الْمَدينَةِ لَيُخْرِجَنَّ الْأَعَزُّ مِنْهَا الْأَذَل؛1 منافقان ميگفتند: ما عزيز هستيم و مسلمانها آوارههاي مکه هستند و ذليلند و ما اينها را بيرون خواهيم کرد» وقتي پيغمبر اکرم صلياللهعليهوآله اطلاع پيدا کردند براي جنگ با آنها آماده شدند و نهايتاً جنگهايي اتفاق افتاد که يکي از آنها جنگ خيبر بود. در جنگ خيبر قلعههاي خيبر که مهمترين قلعه استراتژيک يهوديان بود (وَظَنُّوا أَنَّهُم مَّانِعَتُهُمْ حُصُونُهُم)2به دست تواناي اميرالمؤمنين عليهالسلام فتح شد. خبر فتح خيبر به اهل فدک رسيد. آنها براي در امان ماندن از بلايي که بر سر اهل خيبر آمد به پيغمبر پيشنهاد مصالحه کردند و نهايتاً بزرگان فدک پيشنهاد کردند که ما زمينها و اموالمان را به شما ميدهيم به شرط اينکه جانمان سالم بماند. پيغمبر اکرم صلياللهعليهوآله هم قبول کردند و آنها هر کدام به اندازه يک شتر از اموالشان برداشتند و بقيه را تسليم پيغمبر اکرم صلياللهعليهوآله کردند. قرآن در اول سوره حشر به اين ماجرا اشاره ميکند و ميفرمايد: وَمَا أَفَاء اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ مِنْهُمْ فَمَا أَوْجَفْتُمْ عَلَيْهِ مِنْ خَيْلٍ وَلَا رِكَابٍ وَلَكِنَّ اللَّهَ يُسَلِّطُ رُسُلَهُ عَلَى مَن يَشَاء وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ؛3 مضمون اين آيه اين است: اين سرزميني را که بدون قواي نظامي تصرف کرديد و خود مردم آنجا آنها را به پيغمبر بخشيدند، اين اموال با ساير اموالي که مسلمانها در جنگها به غنيمت ميگيرند تفاوت دارد. معمولاً لشکريان اسلام وقتي در جنگ با کفار پيروز ميشوند و غنايمي به دست ميآورند خمس آن غنايم مال پيغمبر است؛وَاعْلَمُواْ أَنَّمَا غَنِمْتُم مِّن شَيْءٍ فَأَنَّ لِلّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى.4 اما اموالي که به خود پيغمبر تقديم ميشود، همه آن اموال مال پيغمبر است. در فقه دربارة اقسام اموالي که در جنگها غنيمت گرفته ميشود بحث ميشود. در بين اين اموال يک قسم همين موردي است که آيه 6 سوره حشر به آن اشاره دارد؛ ميفرمايد: «و آنچه را که خدا از آنان به رسولش بخشيده چيزى است كه شما براى به دست آوردن آن نه اسبى دوانديد و نه شترى». اختيار اين اموال با خود پيغمبر است و هيچ کس ديگري حقي در آنها ندارد.
اهل فدک خودشان اراضي فدک را به پيغمبر تسليم کردند تا جانشان را حفظ کنند. وقتي اين اراضي در اختيار پيغمبر صلياللهعليهوآله قرار گرفت به حسب نقلي که در بعضي روايات شده، اين آيه نازل شد که: «وَآتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ؛5 اختيار اين اموال با شماست؛ اما «ذيالقربي» در اين اموال حق دارند». در واقع دستور داده شد که: درست است که اختيار اين اموال با شماست، اما اين بخش از اراضي را به «ذيالقربي» بدهيد. در روايت آمده است که منظور از ذيالقربي حضرت زهرا سلاماللهعليهاست.6 پيغمبر اکرم صلياللهعليهوآله به امر اين آيه شريف فدک را به حضرت زهرا سلاماللهعليها بخشيدند و در زمان خودشان در آنجا سرپرستي گذاشتند تا آنجا را اداره کند. حضرت به اندازه خرج يکسال خود و حضرت زهرا سلاماللهعليها برميداشتند و مابقي را به عنوان هديه حضرت زهرا سلاماللهعليها بين فقرا تقسيم ميکردند. تا زماني که پيغمبر اکرم صلياللهعليهوآله حيات داشتند اين جريان ادامه داشت.
بعد از رحلت پيغمبر اکرم صلياللهعليهوآله در ظرف چند روز تحولات عظيمي در جامعه اسلامي رخ داد که باور آن بسيار مشکل است. همة آن داستانهايي که هر روز و هر شب ميشنويم و دلهايمان خون ميشود در همين چند روز اتفاق افتاده است. بعد از ده روز از وفات پيغمبر خليفه وقت مباشر حضرت زهرا سلاماللهعليها را از فدک بيرون کرد و فرد ديگري را به جاي او تعيين کرد. با اين کار درآمد آنجا که تا 120 هزار دينار هم گفته شده را مصادره کرد. حرفشان اين بود که اين اموال در زمان پيغمبر صلياللهعليهوآله به فقرا داده ميشد؛ ما هم ميگيريم و به فقرا ميدهيم، درحالي كه پيش از آن حضرت زهرا از ملك خودشان انفاق ميكردند و ربطي به حكومت نداشت. دو ماه و چند روز بعد از اين جريانات حضرت زهرا سلاماللهعليها از اين دنيا رخت بر بست.
حضرت زهرا سلاماللهعليها در همين فرصت چند سخنراني و گفتوگو داشتند که يکي از آنها همين خطبه معروف است که از مفاخر اسلام و از اسنادي است که تا روز قيامت، حقانيت اسلام، تشيع و خاندان پيغمبر عليهمالسلام را اثبات ميکند. خوشبختانه اين خطبه به همت شيعيان محفوظ ماند و حتي در کتابهاي مخالفين هم ثبت شده است.
1. منافقون، 8.
2 . حشر، 2.
3 . حشر، 6.
4 . انفال، 41.
5 . اسراء، 26.
6 . بحارانوار، ج48 ص157.
ادامه دارد..………………