1- *پژوهش موضوع محور*
نوشتاری که به تتبع موضوع محورانه و موضوعات گسترده بپردازد مثل ظرفی میماند که پهنای زیادی دارد ولی از عمق کمتری برخوردار است و در این صورت اگر موضوعی را که برای تحقیق انتخاب میکنیم و سیع باشد از عمق کمتری برخوردار بود و غنای علمی خوبی نخواهد داشت ولی هر چه به پژوهش مساله محور روی بیاوریم موضوعات تخصصی تر و با رزشتر و قابل استفاده تر خواهد شد.
بنا براین باید در مطالعات خود مطالعات دارز مدت و دامنه دار را کنار بگذاریم و محدوده معبنی را برای تحقیقات خود در نظر بگیریم .
2- *پژوهش مسئله محور*
برخلاف مسائل موضوع محور، در این فرع پژوهش فراگیر و جامع گرا نیست و از طرفی دامنه مساله کوتاه است ولی نوشته از عمق و ژرفای بیشتری برخوردار بوده و به اصطلاح تخصصی است.
در پژوهش مساله محور محقق نسبت به مساله ای دغدغه فردی یا اجتماعی دارد. مثل یک امر شخصی محقق را درگیر خود میکند و ممکن است این موضوع بستگی به تخصص و دغدغه ی ایشان در حوزه های مختلف همچون پزشکی، علوم انسانی، صنعت، جامعه شناسی، هنر یا دیگر مسائل باشد که فرد محقق را به کنکاش در خصوص اون موضوع وادار می سازد. در این حالت اگر محقق بتواند دنبال این خواسته خود برود قطعا این پژوهش کاربردی خواهد بود. و اگر کلی گویی شود و به اصطلاح موضوع محورانه دنبال مساله برود هیچ گاه به نتایج کاربردی نخواهد رسید. در نگاه های کلی، مشکل خاصی را نمی توانیم حل کنیم.
در تحقیق نباید از موضوع اصلی دور بشیم و مطالب حاشیه ای بنویسیم …یعنی حول محور همون سوال اصلی باید مانور بدیم و مطالبمون روی هم رفته پاسخ به همون سوال اصلی باشه. یه مثال میزنم که تفاوت سوال فرعی و اصلی و توجه نکردن به اصل قضیه رو متوجه بشیم
مردی با دوچرخه به خط مرزی میرسد.
او دو کیسه بزرگ همراه خود دارد.
مامور مرزی میپرسد : « در کیسه ها چه داری؟». او میگوید «شن»
مامور او را از دوچرخه پیاده میکند و چون به او مشکوک بود ، یک شبانه روز او را بازداشت میکند ، ولی پس از
بازرسی فراوان ، واقعاً جز شن چیز دیگری نمییابد.
بنابراین به او اجازه عبور میدهد.
هفته بعد دوباره سر و کله همان شخص پیدا میشود و مشکوک بودن و بقیه ماجرا…
این موضوع به مدت سه سال هر هفته یک بار تکرار میشود و پس از آن مرد دیگر در مرز دیده نمیشود.
یک روز آن مامور در شهر او را میبیند و پس از سلام و احوال پرسی ، به او میگوید : من هنوز هم به تو
مشکوکم و میدانم که در کار قاچاق بودی ، راستش را بگو چه چیزی را از مرز رد میکردی؟
قاچاقچی میگوید : دوچرخه!
بعضی وقت ها موضوعات فرعی ما را به کلی از موضوعات اصلی غافل میکند.