کفر
واژه کفران، به معنای پوشاندن چیزی استو از آنجا که شخص در واقع سعی در پوشاندن ارزش
نعمت میکند به عمل او کفران نعمت میگویند.
شخص در مواجهه با نعمات الهی، یا نعمت را در قلب خود بیاهمیت میشمارد، یا با زبان سخنی
میگوید که نشانه بیاعتنایی نسبت به نعمت و بیارزش بودن آن است و یا گاهی در عمل به آن
اهمیت نمیدهد و بجای استفاده نیکو و بجا از آن، نعمتهای الهی را در مسیر سوء و نابجا استفاده
میکند که این همان مصداق کفران نعمت است. لذا امام صادق(ع) میفرمایند: شکر نعمت آن
است که از گناهان پرهیز شود.
معنای اساسی كفر
معنای اساسی كفر،ناسپاسی كردن وناسپاس بودندرمقابل خیرواحسانی است،كه به شخصی ازطرف
شخص دیگررسیده باشد. این معنادرمیان همه افرادیكه به زبان عربی تكلم میكنند،مشترك است،به
طوری كه درهمه زمانهاهم این معناحفظ شده است. برای نمونه،واژه كافرین درآیه : قَالَ أَلَمْ نُرَبِّكَ
فِينَا وَلِيدًا وَلَبِثْتَ فِينَا مِنْ عُمُرِكَ سِنِينَوَفَعَلْتَ فَعْلَتَكَ الَّتِي فَعَلْتَ وَأَنتَ مِنَ الْكَافِرِينَ گفت: [فرعون]
گفت آيا تو را از كودكى در ميان خود نپرورديم و ساليانى چند از عمرت را پيش ما نماندى و
[سرانجام] كار خود را كردى و تو از ناسپاسانى