زن از ديدگاه نهج البلاغه
دكتر فاطمه علايي رحماني
عضو هيئت علمي دانشگاه الزهرا
بررسي سند خطبه80
خطبه 80 از زبان امام علي عليهالسلام، از طريق شريف رضي به صورت مرسل در نهج البلاغه نقل شده است و كليني نيز اين خطبه را از تعدادي اصحاب، از احمدبن ابي عبد الله از پدرش از كساني كه ذكر ميكند از حسن بن مختار از ابي عبدالله عليه السلام، كه فرمود: قال امير المؤمنين عليه السلام في كلام له…[1]سند ضعيفي دارد و بعيد نيست كه قطعه اي از حديث مرسل شريف رضي باشد. البته همه اين حديث يا بخشهايي از آن را صاحبنظران، در ساير كتابهاي حديثي خود آورده اند كه چون اغلب به صورت مرفوع و ار ناحيه ائمه ديگر ، مانند ابي عبدالله عليه السلام است،[2] از محل بحث خارج مي شود.
اما روايتهايي که از علي عليه السلام نقل شده است، چنانكه گفتيم، سندي ضعيف و مرسل دارد و بر فرض دلالت بر مطلوب، فاقد حجيت است و چنانچه سند صحيح داشته باشد، دلالت آنها بر مدعا، محل بحث است.
دلالت خطبه 80
استاد محمد تقي جعفري، درباره خطبه مزبور چنين فرموده است: بعضيها گفتهاندكه همه خطبههاي اميرالمومنين، مانند آيات قرآني، قطعي السند نيست، يعني احتمال عدم صدور بعضي از جملات خطبهها از خود اميرالمؤمنين، يك احتمال منطقي است. همچنين اگر خطبه اي يا جمله اي مخالف صريح حس و عقل سليم بود، مانند ديگر روايات، حكم حس و عقل سليم، بر روايت و حديث مقدم است و اين از اصول مسلم فقه اسلامي در تعادل و تراجيح است.[3]
در بررسي اين خطبه در مييابيم كه برخي از عبارات آن، مانند نقصان عقل زنان، مخالف قرآن است؛ زيرا در قرآن سبب نابرابري زن و مرد در شهادت، « نسيان» معرفي شده است و نه «نقص عقل».
مناسبت تاريخي خطبه 80
كلام مزبور را به امير المؤمنين عليه السلام نسبت داده اند، آن هم بعد از جنگ جمل كه باب فتنه را در ميان مسلمان گشود و باعث ريختن خون تعداد بيشماري شد.
اين جنگ به سبب موضع انفعالي و احساساتي ام المؤمنين، عايشه، درباره علي عليه السلام در گرفت و تعدادي از اصحاب نيز كه با علي عليه السلام دشمني داشتند و خيال قدرت در سر مي پروراندند، او را كمك و تشويق كردند. موقعيت و منزلت عايشه به سبب آنكه همسر رسول خدا صلي الله عليه و اله و ام المؤمنين بود، در نزد عموم مردم بسيار بزرگ و والا شمرده ميشد و منشأ تأثير در عامه مردم بود.
علي عليه السلام ميخواهد از اين تأثير عمومي عايشه بكاهد، لذا در سخنان خود او را فاقد امتيازي بر ديگر زنان شمرد و در رديف ديگر زنان قرار داد تا مردم بدانند چرا پيروي بيمورد از او به فاجعه انجاميد و چرا او به نصيحت خيرخواهان گوش نكرد و هنگامي كه حكم خدا را درباره ماندن زنان پيامبر خدا صلي الله عليه و اله در خانه به او يادآوري كردند، به آن وقعي ننهاد و از فتنهاي كه اقدامات او در پي داشت نهراسيد.
علي عليه السلام قصد داشت به طوري كه طعني مستقيم به عايشه نباشد، توده مردم را بينا كند، لذا شيوهاي را كه انتخاب كرد به بيان برخي احكام شرعي ويژه زنان مربوط ميشد و آن احكام، كاستي و نقصاني را در شايستگي و ويژگيهاي انساني زن كه با مرد يكسان است در پي نداشت، بلكه پرده از چشم مردم بر ميداشت تا دريابد كه عايشه نيز همچون ديگر زنان است و صلاحيت اينكه مردم از او پيروي كنند ندارد و تسليم تصميمات و موضعگيريهايي نشوند كه صرفاً از تمايلات و احساسات شخصي ناشي شده است، نه از قانون و شورا. چنانكه امام عليه السلام در جاي ديگر درباره او ميفرمايد: « اما فلانه فادركها رأي النساء و ضغن غلا في صدرها»[4]: اما آن زن، انديشه زنانه بر او دست يافت و در سينهاش كينه، چون كوره آهنگري بتافت.
[1] ـ كليني، محمد بن يعقوب، الكافي، تهران: دارالكتب الاسلامية، 363، ج5، ص517،ح5.
-[2] الكافي، ج5، ص516،ح2.
[3] ـ جعفري، محمد تقي، شرح نهج البلاغه، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامي، 1361، ج11، ص288 و289.
[4] ـ نهج البلاغه، خطبه 156.