رابطه پروفسور حسابی با آیت اله مطهری تا چه میزانصمیمی بود؟
آقای دکتر یک صندلی را جداگانه سفارش داده بودند کهشبیه هیچ یک از مبل
های ما نیست. این صندلی، پانزده سانت بلندتر از بقیه صندلی هاستو مرحوم
پدرم می فرمودند که متعلق به آقای مطهری است. آدم گاهی هزار جمله می
گویدکه ذره ای معنی از آن در نمی آید و گاهی هم یک صندلی درست می کند
که صدها معنیدارد. این نشان دهنده چیزی است که ما حالا به کلی از یاد برده
ایم. آقای دکتر بااین کار می خواستند صراحتاً آقای مطهری را در جایگاهی بالاتر
از دیگرانبنشانند!
مطهری و مرحوم جعفری چهل سالدر کنار دکتر حسابی و دیگران نشستند
و اجازهاظهارنظر به همه را دادند. یکی ایرانرا می شناخت، اسلام را نمی
شناخت وبالعکس و خیلی چیزهای دیگر، ولی آنها گذاشتندهمه عقاید خود
را بیان کنند وجواب هایشان را هم می شنیدند. از ظرافت و نکته سنجیمرحوم
مطهری خاطره ایرا نقل کنید.
مرحوم مطهری هر جمعه که تشریف می آوردند، نکتهای را از قرآن مطرح
می کردند و می گفتند در مورد آن نکته ای را مطرح کنیم که نشاطآفرین
باشد و عشقو علاقه به قرآن را زیاد کند. هم در این مورد اظهارنظر می
کردند وآقای دکتر می گفتندبه من اجازه بدهید تقلب کنم و از خانم بپرسم،
چون ایشان دختر یکآیت اله است وبیشتر از من قرآن می داند. بعد هم به
طبقه پایین می رفتند و سئوال رابه مادرم میگفتند. آقای دکتر قرآن را حفظ ب
ودند، اما در غیاب مادر، به این بهانهبزرگشان می کردند.منظور این که مرحوم
مطهری می خواستند نسبت به قرآن در دیگرانایجاد علاقه کنند،از توی قرآن
مسابقه درمی آوردند و به آقایان اساتید دانشگاه شرکتکننده در جلسه
می گفتند ،در این مسابقه شرکت کنید. ببینید چقدر قشنگ است.
چقدرظرافت دارد