آنچه رهیافتگان به حوزه باید بدانند
تقوامحوری
طلاب بزرگواری که وارد حوزه شده اند و معمولا هم با روحیه تقوا مداری می آیند، تقوا محوری را یک اصل
بدانند; اصلی که بدون آن هم خود دانش پژوه در سراشیبی سقوط حتمی قرار می گیرد و هم جامعه را به
تباهیمی کشاند و شاید از مجموع نصوصی که در این باره ماثور است گویاترین آن ها این حدیث
معروف باشد :
«اذا فسد العالم فسد العالم » (1)
در عصر کنونی که جریان زندگی با گذشته تفاوت ماهوی پیدا کرده است و نیاز به فراهم آوری امکانات
زندگیاین عصر، توجه به دنیا را حادتر ساخته است، رسالت تقوا محوری طلاب هم دو چندان شده است،
زیرا اولا: باید تراز با زمان زندگی کنند و ثانیا: باید رسالت خویش را در اصالت زندگی تقوا مدارانه به
خوبیایفا نمایند .
نکته بسیار مهم دیگر برای طلاب نو ره یافته این است که در بستر زندگی طلبگی خود، به کسانی که وجهه
روحانیت را دارند ولی وجاهت روحانیت را فاقدند و اصالت تقوایی روزاول را از دست داده و استحاله شده اند
و الان لباس مقدس روحانیت و وابستگی به مرکز مقدس حوزه وسیله ای برای پیشبرد فعالیت های دنیاگرایانه
آنان شده است، نگاه نکنند .
به بیان دیگر در انتخاب الگو فریفته نشوند و توجه کنند الگوهای اصیل، حضرات پیشوایان معصوم علیهم
السلام و شاگردان صدیق آنان هستند .موضوعاتی که طلاب عزیز باید به طور حتم رعایت کنند
افعال تقوایی و اخلاقی است .(به غیر از مواردی که شارع مقدس خود نام برده است) موضوعاتی که عنوان
می شودو تاکید بر توجه به آن هاست نقش اساسی تری دارند:
الف) انجام نماز شب، شاید انجام مستمر آن به گونه ای لاینقطع امکان پذیر نباشد، ولی باید به عنوان یک
برنامه اکثری مورد توجه جدی قرار گیرد .آیات و نصوص روایی مربوط به نماز شب ملاحظه شود تا
هم نگرش علمی در این باره پربارتر شود و هم انگیزه عملی تقویت گردد .
ب) به غیر از نماز شب توجه به مناجات ها و برخی اذکار با هدف برخوردار شدن از پیوند روحی با
مبادی عالیه و احساس وابستگی به عالم بالا با ملاحظه تعقل نگری و پرهیز از عوام زدگی، باید یک اصل
زیر ساخت در زندگی طلبگی به حساب آید .
ج) توجه عینی و عملی به اخلاق، طلاب بزرگوار در این باره هرگونه مسامحه را باید سلبی بدانند
و باتمرین،مانع فراموشکاری موضوعات اخلاقی شوند . هم ادب مع الله را مدنظر قرار دهند و
هم ادبمع الخلق را .
از خدا جوییم توفیق ادب
بی ادب محروم ماند از لطف رب
بی ادب تنها نه خود را داشت بد
بلکه آتش بر همه آفاق زد
هرچه بر تو آید از ظلمات و غم
آن زبی باکی و گستاخیست هم
هرکه بی باکی کند در راه دوست
رهزن مردان شد و نامرد اوست
از ادب پرنور گشتست این فلک
وز ادب معصوم و پاک آمد ملک(2)
برای عینی تر شدن این موضوع مصداق هایی را نام می بریم:
الف) فروتنی، مثل سلام کردن به بزرگ و کوچک حتی بچه های خردسال .
یا مثلا در مجالس، محل مخصوص برای خود قایل نبودن و با جبروت منشی برخورد نکردن که فرهنگ
سلطنتیاست و تضاد طبقاتی را دامن می زند . حدیث پربار «خالطو الناس بابدانکم و لاتخالطوهم بافکارکم »(3)
شامل چنین مواردی نیز می شود . از موارد حساس فروتنی که با موارد دیگر آن مشتبه می شود، فروتنی
علمی است بویژه از ناحیه اساتید که در برابر دانش آموزان خود نباید تحکم آمیز برخورد کنند و حتی گاهی
لازم است ابتدا سخن دانش آموز اشکال کننده را خود بپرورانند و اگر آن را وارد نمی دانند عالمانه پاسخ
دهندنه تحکم مدارانه .
ب) بردباری، این موضوع برای طلاب بسیار پیش می آید بویژه در بحث های علمی و یا سیاسی - اجتماعی .
طلاب عزیز با تمرین در این مورد باید توقع جامعه از حوزویان را برآورده کنند و در حوادث گوناگون
با بردباری برخورد کنند و اجازه ندهند وجاهت حوزه و روحانیت زیر سؤال برود .
ج) سلامت مزاج; این موضوع نیز هم بسیار مورد ابتلاست و هم مورد مغالطه .
به هر حال زی طلبگی باید ملحوظ باشد و بهترین منبع شناخت برای اتخاذ مشی مناسب در این باره نصوص
رواییاست . ولی با تعمق و تدبر در متون روایی می توان نتیجه و منظور نهایی را دریافت . ارایه این سه
مورد در تبیینمقصود، کافی است و سایر موارد نیز بر همین پایه باید مورد توجه و تمرین قرار گیرد تا
هماهنگ با رشد سنی،آموزه های اخلاقی به عنوان ملکات نفسانی در دل و جان طلبه رسوخ کند .
د) هم نشینی با فقرا;شاید انسان، درمانده نوازی را در گفتمان و نظریه پردازی بسیار عالی تبیین نماید و
همه زوایایآن را مورد توجه کامل قرار دهد، ولی بین صورت ذهنی و حقیقت خارجی فرق بسیار است .
آن کس که از امکاناتبهره ای دارد و مشکلی او را در منگنه قرار نداده است، از صبر در برابر مشکلات
و تسلیم بودن در برابر قضا و قدرمی گوید و می نویسد و بر آن توصیه می کند .
درماندگان و فقرایی، که از درد به خود می پیچند و راه به جایی نمی برند این تئوریزه مداری ها دردی
از آنان دوانمی کند و بحث همدلی گره از مشکلشان نمی گشاید که همدلی عمل کردن می طلبد .
در حدیثی امام صادق علیه السلام این سهل انگار مداری را برازنده پیروان خویش نمی داند که به دو لحاظ
قابل اهتمام است:
الف) دغدغه خاطر حضرات پیشوایان معصوم علیهم السلام و ضرورت اهتمام به همسانی با محرومین در
سطح عالی وپرهیز از هرگونه شعارگرایی تهی از تلاش عینی .
ب) ضرورت اهتمام روحانیت به امر خطیر فقیر نوازی:
«عن محمدبن عجلان قال: کنت مع ابی عبدالله علیه السلام فدخل رجل فسلم فساله کیف من خلفت
من اخوانک؟فاحسن الثناء و زکی و اطری . فقال له: کیف عیادة اغنیائهم لفقرائهم؟ قال: قلیلة .
قال: کیف مواصلة اغنیائهملفقرائهم فی ذات ایدیهم؟ فقال: انک تذکر اخلاقا ماهی عندنا . قال: فکیف
یزعم انهم لناشیعة؟ ! !» (4)
و اینک نسل جدید حوزوی در ارتباط با این رسالت و تعهد خویش باید به گونه ای گام بردارد تا بر
انحرافات نهانو آشکاری که برخی گرفتار آمده اند و بر طبل توجیه می کوبند دچار نگردند . هشدار
شدید لقمان علیه السلام دراین باره بسیار قابل تامل است «ان الدنیا بحر عمیق قد غرق فیها عالم کثیر»
پی نوشت ها :
1) عین این عبارات در مجامع روایی نیست، احادیث موجود این هاست: «زلة العالم تفسد العوالم »
غررالحکم . «اذا زل العالم زل بزلته عالم کثیر» بدایه و نهایه، ج 2، ص 91 .
2) مثنوی مولوی، دفتر اول .
3) بحارالانوار، ج 2، ص 79، ح 70 .
4) صفات الشیعه، ص 50، ح 3 .