معیارهاى گزینش در نامه 53 نهج البلاغه
الف) معیارهاى مثبت
1. قدرت تفكر و نفوذ اجتماعى؛
در حالیكه تو بهترین جانشین را از میان مردم به جاى آنها (طاغوتیان) خواهى یافت؛ از كسانى كه از نظر فكر و نفوذ اجتماعى كمتر از آنها نیستند و بار گناهان آنها را بر دوش ندارند. ( فراز15)
2. صراحت بیشتر در اظهار حق؛
سپس (از میان آنان) افرادى را كه در گفتن حق از همه صریحترند مقدم دار.
3. كمتر كمك كردن به زمامدار در آنچه خدا دوست ندارد؛
و افرادى كه در مساعدت و همراهى نسبت به آنچه خداوند براى اولیایش دوست نمىدارد، به تو كمتر كمك مىكنند. (فراز 18)
4ـ ورع و صدق و راستى؛
به اهل ورع و صدق و راستى بپیوند. (فراز 19)
5. نیكوكارى؛
پس كارهایت را به نیكوكارترین آنها بسپار. (فراز 52)
6. جامعیت در صفات پسندیده اخلاقى؛
و نامه هاى سرى و نقشهها و طرحهاى مخفى خود را در اختیار كسى بگذار كه در همه خوهاى پسندیده از دیگران جامعتر باشد. (فراز 52)
7. خوش سابقه تر بودن نزد مردم؛
پس بر كسانى اعتماد كن كه در میان مردم خوش سابقهترند. (فراز 53)
8. شهرت به امانتدارى؛
و به امانتدارى در میان مردم معروفترند. (فراز 53)
ب) معیارهاى منفى
1. سابقه مسئولیت در دستگاه طاغوت (یارى گناهكاران و دوستى با ستمگران)؛
«بدترین وزیر و معاون براى تو كسى است كه وزیر و معاون زمامدارانِ بد و اشرار پیش از تو بودهاند… آنان همكار گناهكاران و برادر ستمكارانند». (فراز 17)
2. گناه و معصیت؛
«كسانى كه در انجام كارهاى حرام با گناهكاران و اشرار شریك و یار بودهاند نباید محرم اسرار تو باشند». (فراز 17)
3. سركشى و عدم ظرفیت روحى؛
«(برگزین) از میان كسانى كه موقعیت و مقام، آنان را مست و مغرور نسازد تا در حضور بزرگان و سران، نسبت به تو مخالفت و گستاخى كنند». (فراز 52)
براى گزینش، یك معیار اساسى و كلى وجود دارد كه از آن با عنوان «شایستگى» یا «صلاحیت» یاد مىشود و همه معیارهاى جزئى از آن منشعب مىگردد
4. كوتاهى در امور ذیل به سبب غفلت و فراموشى؛
و در اثر غفلت، كوتاهى ننماید در:
الف) رساندن نامه هاى كارگزاران زمامدار به او (فراز 52)
ب) دادن پاسخ شایسته از طرف زمامدار به نامه هاى كارگزاران وى (فراز 52)
5. سست بستن قراردادها؛
باید قراردادهایى كه براى تو تنظیم مىكند سست و آسیب پذیر نباشد. (فراز 52)
6. ناتوانى در حل و فصل قراردادهاى مسأله دار؛
و از یافتن راه حل براى قراردادى كه به زیان تواست، عاجز نباشد. (فراز 52)
7. جهل نسبت به جایگاه و مرتبه خویش و دیگران؛
و نسبت به ارزش و منزلت خویش در كارها ناآگاه و بىاطلاع نباشد.
كه شخص ناآگاه از منزلت خویش، از ارزش و جایگاه دیگران ناآگاهتر خواهد بود. (فراز 52)
8. ظاهرسازى و تظاهر به خوش خدمتى؛
سپس در انتخاب آنان هرگز به فراست و خوشبینى و خوش گمانى خود تكیه مكن، چرا كه مردان زرنگ طریقه جلبنظر و خوشبینى زمامداران را با ظاهرسازى و تظاهر به خوش خدمتى خوب می دانند، در حالى كه در پشت این ظاهر جالب هیچگونه امانتدارى و خیرخواهى وجود ندارد. (فراز 53)
9. مغلوب بزرگى كارها شدن؛
باید براى هر بخشى از كارهایت رئیسى انتخاب كنى كه كارهاى مهم وى را مغلوب و درمانده نسازد. (فراز 54)
10. پریشان شدن از فراوانى كار؛
و كثرت كارها او را پریشان و خسته نكند. (فراز 54)