با دست خودت سنگ تراشیدی حالا راستش گریه میكنی؟
ماهم با دست خودمان آداب و رسوم را درست كردیم، خودمان
در آداب و رسوم خودمان ماندیم.
آرایش دختران
آرایش زن چیست؟ زن ذاتاً دوست دارد آرایش کند. و این جزء ذات زن است. متأسفانه بعضی از این حاجخانمهای پیرزن در خانه تا میبیند دخترش آرایش میکند، یا عروسش، یک تعبیرات زشتی میکند. خانم! تو پیری؟
خجالت نمیکشند، طوری نیست خجالت نکشند. مگر میخواهد بیرون برود خودش را نشان جوانها بدهد. خودش را آرایش میکند. ما زن داریم دو لیتر گریه میکند برای امام حسین(ع). اما اگر بفهمد پسرش با عروسش یک بستنی خورده کودتا میکند. روضه هفتگی، ختم انعام، ختم قرآن، همهی دعاها و نمیدانم «امن یجیب» مهرش، جانمازش اندازه یک بقچهی حمام است. اما اگر بفهمد که این مثلاً با عروسش رفته فرض کنید حالا بگردند، دری وری میگوید. زن نژادش این است.
شما یاد بگیرید از امیرالمؤمنین(ع)، با غلامش رفتند پیراهن بخرند، پیراهن قشنگ را داد به غلامش، گفت: آقا من قنبر غلام هستم. فرمود: مگر جوان نیستی؟ خوب جوان دوست دارد شیک بپوشد. سر به سر بچهها نگذارید. در آرایش حلال، وقتی به آرایش حلال گیر دادی، آنها سمت آرایش حرام میروند. خیلی از گیرهایی که میدهند اینها ضررش به خودشان برمیگردد.
بعضی از جوانها تا حالا چند مورد آمدند، به من گفتند: حاج آقای قرائتی من به خاطر شما یک سیلی خوردم. گفتم: چرا؟ گفته: من میخواستم آن کانال فوتبال ببینم، پدرم گفت: آن کانال قرائتی را ببینیم. من هی زدم فوتبال، او هی زد قرائتی! آخرش یک سیلی به من زد. من از همه اینهایی که از پدرشان یا پدر بزرگشان کتک خوردند، معذرت میخواهم.
آخر این قرائتی تحمیلی درست نیست. اسلام گفته آزادی، حتی اگر آمدی پشت سر این آقا نماز خواندی، رکعت دوم آزادی! قصد فرادی کن برو. اصلاً نماز مغرب را خواندی، نماز عشا را آزاد هستی، رها کن برو. اسلام به ما آزادی داده است. اگر ما به حلالها قناعت کنیم، همهی مردم مسلمان میشوند. گیر اینکه بعضیها اسلام به آنها سنگین است، در همین نماز جمعه دیروز، نماز جمعه گذشته رفتیم، به ما گفتند: بین دو نماز صحبت کن. گفتم: سخنرانی بین دو نماز گروگان گیری است. گفت: فرار میکنند. گفتم: خوب فرار کنند. مگر میخواهی مردم را اسیر کنی؟ کم حرف بزن، خوب حرف بزنی فرار نمیکنند، حالا فرار هم کردند، کردند.
توجه به دستورات دین، نه سلیقههای شخصی
ما مثل بت پرستها در بعضی کارها هستیم. بت پرستها با دست خودشان یک بت میتراشیدند، راستش گریه میکردند. قرآن میگوید: «أَ تَعْبُدُونَ ما تَنْحِتُونَ» (صافات/۹۵) با دست خودت سنگ تراشیدی حالا راستش گریه میکنی؟ ماهم با دست خودمان آداب و رسوم را درست کردیم، خودمان در آداب و رسوم خودمان ماندیم.
آرایش یك ارزش است. دختر و پسرها در آرایش حلال نباید مزاحم داشته باشند. مثل اینكه یك كسی شوهرش مرده اسلام گفته چهار ماه و ده روز فاصله بگیرد. بعد از چهار ماه و ده روز، قرآن آیه دارد میگوید: اگر خانم خواست عقد كند، كسی حق ندارد جلوی او را بگیرد. آیه قرآن است. متن قرآن است. زن بیوه! خواهند گفت عجب زن بیحیایی بود. چه زود شوهر كرد. تو كه میگویی: فلان زن بیحیا است، قطعاً غیبت كردی و گناه كبیره كردی. تو گناه كبیره كردی كه گفتی فلانی بیحیا است. اما او ثواب كرد. این خانم به هوای نفس نه خواهند گفت: این به شوهر اولش وفادار نیست. چه كسی گفت: معنای وفا یعنی عقد نكن؟ چه كسی گفت: عقد نكن.
زنان بیوه یك چیز غلطی در سرشان است. میگوید: من میخواهم وفادار باشم. چون میخواهد وفادار باشد، ازدواج نمیكند. اصلاً قاطی كرده والله نمیدانم قاطی كرده، اینها جزء دین نیست. جزء لغت نیست. جزء قرآن نیست. بالاخره حالا من 50 سال است دیگر آخوند هستم. 15 سالگی آخوند شدم. حالا 65 سالم است. بعد از 50 سال آخوندی، 32 سال برای شما حرف میزنم.
وفا این نیست كه انسان ازدواج نكند. تقوا این نیست كه انسان برای شوهرش آرایش نكند. به خانم میگوییم: آخر این چه قیافهای است؟
یك مردی در كوچه میدوید. گفتند: كجا میدوی؟
گفت: میروم خانه زنم از عروسی میآید، چون تا از عروسی میآید، لباسهای خوبش را كنار میگذارد و آشغالهایش را خواهد پوشید. من میخواهم یك لحظهای كه لباسش را میكند، من هم یك نگاهی به این لباس بكنم. خوب این چه، كجایش مثلاً چرا چنین است؟ كه مرد باید بدود، آرزو، آه بكشد كه یكبار هم… هرچه آرایش دارید
«وَ لا یبْدینَ زینَتَهُنَّ إِلاَّ لِبُعُولَتِهِن» (نور/31)
آرایش مخصوص زن است. بیرون خانه آرایش نباشد.
حدیث داریم پیغمبر برای خانمهایش آرایش میكرد. پولی كه پیغمبر برای عطر میداد بیش از پولی بود كه برای غذا میداد. زن و شوهر باید چطور باشد؟
قرآن میگوید: «هُنَّ لِباسٌ لَكُمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌ لَهُنَّ»(بقره/187)