یکی از مهم ترین مبانی طب قدیم ، موضوع اخلاط اربعه یا آمیزه های چهارگانه بوده است . اطبای قدیم با تکیه بر این اصل ، بسیاری از بیماری ها را شناسایی و درمان می کردند .
اخلاط مواد سازنده بدن انسان و حيوان
حيوانات و انسان از طبيعت تغذيه مي كنند، غذاي مصرف شده پس از هضم و جذب تبديل به موادي مي گردد كه با آن مواد اندام هاي گوناگون بدن ساخته مي شوند و اين مواد صفرا – دم –بلغم و سودا ناميده مي شود.
اين اخلاط نيز مانند چهار ركن نظام طبيعت داراي ويژگي هاي از حيث گرمي و سردي هستند، مثلاً صفرا گرم و خشك است، دم گرم وتر است، بلغم سرد و تر است، سودا سرد و خشك است.
اين مواد چهارگانه ابزار ساخت اندام هاي گوناگون هستند، و به تناسب بيشي و يا كاستي هر كدام از اين مواد در بدن انسان همان ويژگي را در خود آشكار مي سازد.
هر كدام از گياهان يا مزه هايي كه مطرح شد موجب ساخت ماده اي در بدن مي شوند كه آنها را خلط مي نامند، و اين خلط ها به ترتيبي كه ذكر شد نامگذاري مي شود. از اين رو گياهان گرم و خشك را صفرازا مي نامند، و گياهان سرد و تر را صفرازدا مي گويند.
هر گاه گياهي گرم و خشك بيش از حد مصرف شود سودازا مي شود و گياهان گس مزه و نفوذكننده نقش سودازدايي دارند- مانند سركه و انار.
مصرف گياهاني موجب توليد خون مي شود مانند خرما و انگور كه آنها را غذاهاي دم زا مي نامند.
غذاهاي سرد و تر مانند ماست كم چرب، ترشي ها و گس مزه ها مانند خيار و گوجه فرنگي غذاهاي بلغم زا ناميده مي شوند.
خلط ماده ای است مرطوب روان که از غذاها در مرحله نخستین هضم بوجود می آید و بچهار نوع تقسیم یم شود، خلط خونی، خلط بلغمی، خلط صفراوی زرد و صفراوی سیاه و خلط سودائی.
پاولف فیزیولوژیست مشهور روسی در انسان چهار نوع خلط یافته است که دقیقاً با اخلاط چهارگانه بالا مطابفت دارد. به عقیده او تحریک ضعیف و منع ضعیف بیان کننده نوع سوداوی ضعیف است تحریک قوی و منع ضعیف، نشان دهنده نوع آتشی مزاج صفراوی است.
تحریک قوی همراه با منع قوی بیانگر نوع آرم بلغمی و زنده دل دموی، بر حسب میزان قابلیت تحریک آنها است. با توجه به اینکه چهار نوع خلط پیشنهادی پاولف با اخلاط اربعه مطابقت دارد می توان امیدوار بود که علم در آینده بتواند، رطوبت، خشکی، گرمی و سردی بدن را اندازه گیری نماید.
مزاج
مزاج کیفیتی است که از واکنش متقابل اجزای ریز مواد متضاد به وجود می آید در این واکنشهای متقابل بخش زیادی از یک یا چند ماده با بخش زیادی از ماده یا مواد متخالف با هم می آمیزند (بر هم تأثیر می کنند) از این آمیزش و تأثیر، کیفیت مشابهی حاصل می شود که آن را مزاج نامیده اند.
میتوان چنین گفت که مزاج عبارت است از:
تأثیر متقابل اثر متضاد عناصر چهارگانه و یا بعبارت دیگر مزاج حالت فعالیت کل بدن یا اجزاء بدن است، چنانچه گرمی را می توان حالت تجمع انرژی و سردی را حالت کم شدن و تفریق انرژی و رطبت و خشکی را بیان کننده حالاتی از ماده دانست.
گرمی و سردی مزاج از اصول علمی برخوردار است برای روشن شدن موضوع بشرح زیر می پردازیم.
از اول قرن بیستم پزشکان و دانشمندان اروپا دو موضوع را در دانش پزشکی مورد توجه کامل قرار دادند و بتدریج که مطالعات و آزمایشات علمی درباره آن پیشرفت کرد، اهمیت آن روز افزون گردید یکی از آن دو سلسله اعمال نباتی (سیستم نور و ژتاتیف) و دیگری غدد مترشحه داخلی است که موضوع علم (آندوکرینولوژی) را تشکیل می دهد، کلیه اعمال حیاتی و هر گونه فعل و انفعالات شیمایی بدن تحت نظر مستقیم این دو دستگاه انجام می گردد و هر اختلالی که در کار اعضاء و اجزاء تخلیه بدن بروز کند، دخالت مستقیم این دو دستگاه در آن محرز است و چون خود این دو دستگاه با هم ارتباط بسیار نزدیک دارند و از لحاظ علمی لازم و ملزوم یکدیگرند بطوریکه می توان گفت یک دستگاه می شوند، لذا امروز آنها را مجموعاً بنام سیستم نرواندوکرین؛، می نامند.
اعضاء و اجزاء مختلف این دستگاه بزرگ ارمونهای متعددی ترشح می کنند و اعمال مختلف اعضاء بدن تحت عمل این ارمونها انجام می گردد، بروز هر عمل حیاتی مربوط بیک سلسله اعمال شیمایی است و کلیه اعمال حیاتی انجام شده در بدن تولید حرارت می کند و هر چه فعل و انفعالات شیمایی انجام شده در بدن سریعتر و تندتر انجام شود حرارت بیشتری تولید می شود و تمام این واکنشها مربوط به فعالیت غدد مترشحه داخلی است و مقدار حرارت ایجاد شده با تعیین متابولیسم بازال انجام می شود در بین همه غدد داخلی، غده تیروئید بیش از همه در بالا بردن متابولیسم بازال (سوخت و ساز بدن) فعال است، بطوریکه هر چه فعالیت غده تیروئید بیشتر باشد متابولیسم بازال بیشتر است.
اگر چند نفر هم سن و هم جنس را انتخاب کنیم و متابولیسم بازال آنها را در نظر بگیریم مشاهده می شود که نسبت بالا یا پایین بودن متابولیسم بازال در آنها یکسان نیست و در عده ای بالا، و در تعدادی کم و در افرادی بطور متوسط معتدل می باشد، می توان گفت که با هم فرق دارد، گر چه همه آنها یکسان از نظر سن و جنس بوده باشند.
دسته ای که فعالیت غده تیروئید در آنها معتدل است حکمای قدیم آنها را دارای مزاج معتدل می نامند، در دسته ای که فعالیت غده بیش از حد طبیعی است ، قدما آنها را گرم مزاج می نامند.
در دسته ای که فعالیت غده تیروئید کمتر از طبیعی بوده است، اینها را سرد مزاج گفته اند:
اینجا معلوم می شود که نظریه گرمی و سردی مزاج تا چه اندازه اصالت علمی متین و محکم دارد.
اکنون می توان گفت هر ماده ای که از خارج وارد بدن می شود چه داروئی باشد و چه غذایی در غدد مترشحه داخلی منجمله روی غده تیروئید اثر خواهد کرد لذا متابولیسم بازال بالا یا پایین خواهد رفت. که نتیجۀ آن ایجاد حرارت یا برودت خواهد شد و قدما هر ماده ای که متابولیسم را بالا برد، گرم و هر ماده ایکه آنرا بحد اعتدال وا دارد معتدل می گوید، در این صورت کلم و کدو و خیار و کاهو که در طبیعت قدیم سرد می باشند متابولیسم بازال را پایین می آورند و تره و شنبلیله که هر کدام بعقیده دانشمندان قدیم گرم محسوب شده اند، متابولیسم بازال را بالا می برند. با این توجه مبحث گرمی و سردی دارای اهمیت علمی بوده و از اهمیت خاصی برخوردار می باشد.
شکل گیری اخلاط در بدن