سر مزار آيت الله مدني گفت « من خيلي به ايشان مديونم . خرم آباد که بوديم خيلي از
ايشان چيز ياد گرفتم . »خانواده شان در مخالفت با رژيم شاه سابقه اي داشت و دو سه بار
هم به اين شهر و آن شهر تبعيد شده بودند .
آن شب يک مهماني کوچک خانوادگي براي آشنايي دو فاميل بود . براي من آن روزها
بهترين روزهاي زندگيمبود . زندگی مشترکفرداي همان روز که عقد کرديم او رفت
جبهه . دو ماه و نيم عقد کرده در خانه ي پدرم ماندم .
در اين مدت آقا مهدي بعضي وقتهازنگ مي زد و مي گفت مثلاً « من ساعت نُه جلسه
دارم . مي آيم قم .بعد از ظهر هم يک سربه شما مي زنم . » يک بار بين خرم آباد و اراک
تصادف کرده بود وقتي آمد ازپنجره ياتاق ديدم که دور گردنش پارچه اي سفيد شبيه باند بسته .
توي اتاق که آمد بازش کرده بود .پرسيدم « خداي ناکرده مجروح شديد ؟ » گفت « نه چيزي
نيست ، از اين چيزها توي کارما زياده . »مادرم مي گفت « آقا مهدي حالا شما يکي مدتي بمانيد
يک عده تازه نفس بروند . »او هم مي خنديد ومثل هميشه مي گفت « حاج خانم صلوات بفرستيد ، ما
سرباز امام زمانهستيم ، »
اين مدت براي آشنا شدن با آدمي مثل او فرصت زيادي نبود ، ولي با قيافه اش پيش تر
آشنا شده بودم . از فهميدن يک چيز هول برم داشت . آن صورت نوراني اي که درخواب ديده
بودم ، صورت خودش بود . آن موقع زياد خوابم را جدي نگرفتم . ولي تازه داشتم مي فهميدم .
بايد باادمی زندگي مي کردم که اصلاً نبايد روي بودن و ماندنش حساب مي کردم . احساس مي
کردم دارم به شعار هايي که مي دادم عمل مي کنم . بايد با يک شهيده زنده زندگي مي کردم .
بعد از مدتي که رفت و آمد ، گفت « اگر شما اهواز باشيد ، زودتر مي توانم بيايم پيشتان .
منطقه ي کاريم الآن آن جاست . يکي از دوستانم که تازه ازدواج کرده . يک خانه مي گيريم .
يک طبقه ما باشيم ، يک طبقه آن ها ، که تنهايي برايتان زياد مشکل نباشد . به يک محلي هم
مي گوييم که بياييد و در خريد و اين کارها کمکتان کند . »
اين حرف را من که عاشق ديدنمناطق جنگي بودم زود مي توانستم قبول کنم ، ولي اطرافيان
به اين راحتي نمي توانستند .مي گفتند « هر کاري رسم و رسوم خودش را دارد . » براي
خودشان ناراحتنبودند ، مي گفتند « جواب مردم را هم بايد داد . » همان حرف و حديث هاي
هميشگي شهرهايکوچک ، که بايد برايشان يک گوش را درکرد و يکي را دروازه . اما پدرم
مي گفت من درمقابل تواضع اين جوان چيزي نمي توانم بگويم . تو هم دخترم ، اين نصيحت
را از منداشته باش و با شوهرت هميشه صادق باشد . »