روزه و وسواس
یکی از بیماریهای رایج که در ادبیات روانشناسی امروز، از اختلالات اضطرابی به شمار میآید، وسواس فکری و عملی است، وسواسهای فکری شامل اندیشهها، تکانهها، و عقاید ناخواسته و مداومی هستند که شخص احساس میکند، نمیتواند از آنها دوری کند، اما وسواسهای عملی رفتارهای نامعقولی را در بر میگیرد که به صورتی ثابت و تکراری انجام میشوند. در مواردی که فرد تشخیص میدهد وسواسهای فکری و عملی غیر منطقی هستند، ممکن است تمایل یا کوشش برای مقاومت در برابر آنها داشته باشد، امّا هنگام تلاش برای پیشگیری از یک وسواس عملی، فرد ممکن است احساس اضطراب یا تنش شدید داشته باشد که غالباً با تسلیم در برابر وسواس عملی از آن رها میشود.
برای درمان وسواسهای فکری و عملی، علاوه بر شیوههای متعدد درمانی که در این زمینه وجود دارد، میتوان تأثیر روزه در مقابله با بروز یا پیشرفت وسواس را از دو جهت مورد ملاحظه قرار داد:
الف) کاهش اضطراب
بسیاری از وسواسها در نتیجه استقرار اضطرابی مزمن در روان فرد پدید میآید و تشدید میشود؛ حال با توجه به نقش دینداری و به خصوص اعمال عبادی در کاهش اضطرابها ـ چنان که ذکر شد ـ میتوان از روزهداریِ، این انتظار را داشت که تأثیر مثبتی بر کاهش یا پیشگیری از وسواسها داشته باشد.
ب) تقویت اراده
یکی از عوامل اصلی در تداوم عمل وسواسی، ناتوانی فرد در مقابله و مقاومت در برابر اضطراب ناشی از ترک عمل وسواسی خویش است؛ به گونهای که فرد تصور میکند، هیچ گاه نمیتواند آن را ترک نماید؛ بنابراین، به هر طریق که ممکن است قدرت اراده و اعتمادبهنفس شخص را تقویت نمود، میتوان به درمان واقعی و اساسی وسواس کمک نمود.
در فرهنگهای مختلف، عناصری وجود دارد که میتواند با فراهم آوردن زمینههای مناسب، به شکوفایی و تقویت نیرویاراده کمک کند، یا با از بین بردن زمینههای مناسب و ایجاد شرایط محیطی نامناسب، رشد و شکوفایی آن را به تأخیر بیندازد. این عناصر فرهنگی به شکل برنامههای تربیتی، دستورالعملهای اخلاقی و حقوقی، و آداب و رسوم اجتماعی، در جوامع مختلف به صورتهای گوناگون ظهور مییابد.
فرهنگ اسلام مشحون از مباحث نظری و برنامههای تربیتی و اخلاقی است که بر محور اختیار و اراده انسان استوار است؛ به علاوه بعضی فرایض مذهبی چون روزه که ماهیت آنها خودداری از ارضای فوری برخی تمایلات و نیازهای سطح پایین است، به تقویت این نیرو کمک میرساند روزهداری را میتوان به عنوان یک روش رواندرمانی از نوع رفتار درمانی قلمداد کرد که برای تقویت اراده و ایجاد تغییر در رفتارها، روش تمرین عملی روزانه در طی یک برنامه مستمر یک ماهه را به کار گرفته است. مکانیسم تقویت اراده در روزهداری، تنها محدود به بعد رفتاری آن نیست؛ بلکه بعد ذهنی و شناختی آن، یعنی انگیزهی روزه گرفتن نیز تأثیر بسزایی در انجام و استمرار این نوع رفتار ارادی و در نهایت تقویت ارادهی انسان دارد.
(شیخ شعاعی، محمدجواد و شیخ شعاعی، علی رضا، راز روزه
کاوشی در آثار جسمی، روانی و اجتماعی روزه، ص45، قم: راه سبز، 1384.)