السلام علیک یا فاطمه الزهرا
آسمان مدینه تار شده بود و هوای دل فاطمه هوس باریدن گرفته بود .کلبه ی قلب او خانه ی غم ها شد .
از وقتی مادر پدر ،عزیزش را از دست داده بود ،لبخند از چهره اش رخت بربسته بود وسیل اشک
میهمان کشتی چشمان فاطمه شده بود.
ملک های آسمانی،از غصه ی فاطمه در تلاطم افتاده وبا هودی نسیم بال هایشان ،صورت خیس فاطمه
را نوازش میکردند.اما فاطمه باز ایستاده بودوسروپرطراوتی بود که طوفان های سرد روزگار را خم
نکرده بود وهمواره در خانه علی (ع) ،چشمه امیدواری شیرخدا بود.
هنگامی که علی(ع)از بی وفایی امت وبی اعتنایی مردم به ال عبا سخن میگفت؛فاطمه بر زخم های
علی(ع)ودل شکافته او،مرهم صبر وبرباری می گذاشت .
هنوز چند روزی از سفر آن سفیر الهی نگذشته بود ،که گرگ های سیاست وریاست ،به خانه فاطمه ،با
آتشکینه هجوم آوردند.فاطمه ایستاد ، که ناگه فشار خشم وکینه ،سینه ی ناموس خدا درید وکشتی صبر
فاطمهکنار در سوخته پهلو گرفت . چشمان فاطمه هنوز باز بود ،در حالی که دست های بسته خیبر
شکن علی (ع) را میدید.پس باید کاریمیکرد .
دست بر پهلوی شکسته ،پای همت را استوار کرد وباز ایستاد،آری باز فاطمه ایستاد ،تا درخت دین
وثمره نبوت استوار وچشمه ولایت ،جوشان بماند . آری فاطمه عاشقانه به ولایت ،شهادت داد .
واکنون، فاطمه جان یاری مان کن ،در آتش فتنه ها ی آخر الزمان ،پروانه وار ،پای ولایت فرزند
گرامی ات بایستیم
اللهم عجل لولیک الفرج
زهره سادات حسینی
ایام فاطمیه تسلیت