دستم به دامنت
مرد بالشش را روی سرش گذاشته بود و دو دستی آن را محکم گرفته بود تا صدایی به
گوشش نرسد. اما شیطان امانش را بریده بود و دائم در گوشش زمزمه می کرد که چه
وقت خواب است، مگر صداهای زیبای زنان آوازه خوان را در این بزم شبانه نمی شنوی،
اصلاً بلند شو و به خانه همسایه ات برو، تنها در این خانه مانده ای که چه شود؟
مرد، آن شب هم مثل شب های گذشته، زیر بار حرف های شیطان رفت و به بهانه ی
دستشویی به سمت دیوار مشترکش با همسایه حرکت کرد.
حالا یک ساعتی از رفتن مرد به دستشویی گذشته بود، اما از آمدنش خبری نبود. او با
خودش می گفت: الان دیگر می روم، این یک شعر را هم گوش دهم، الان می روم.
بالاخره مرد از دستشویی بیرون آمد، نزدیک اذان صبح بود، بزم آن شب هم تمام شده بود
و مرد دوباره پشیمان شده بود. اما این بار دیگر فرق می کرد، صدای اشک و آه او تمام
خانه را پر کرده بود و او تصمیمش را گرفته بود.
صبح زود قدم در کوچه های مدینه گذاشت و کوبه ی در خانه ی امام صادق(ع) را کوبید.
امام(ع) را که دید، اشک هایش جاری شد و با دل شکسته رو به امام صادق(ع) گفت: آقا
جان دستم به دامنتان، مشکلی دارم که گره اش فقط به دست شما باز می شود.
امام(ع) فرمودند: بگو ببینم چه شده است؟
مرد ماجرا را برای امام(ع) تعریف کرد و در حالی که سر به زیر انداخته بود منتظر
سخنان امامش نشست.
حضرت صادق(ع) فرمودند: این عمل تو گناه است، دیگر آن را تکرار نکن، مگر نشنیدهای
که خداوند متعال در قرآن فرموده است:«انّ السّمع و البصر و الفؤاد کلّ اولئک کان عنه مسئولا؛[از
چیزی که نمیدانی پیروی و به کاری که آگاهی نداری اقدام نکن]؛ زیرا (نعمتهای) گوش و چشم
و دلها،همه مسئولند و در پیشگاه خداوند عالم،در مورد عملکرد و فعالیت خود، مورد سؤال و
مؤاخذه قرار میگیرند».۱
مرد گفت:آری،این ایه قرآن است،ولی گویا تاکنون،من آن را از هیچ عرب و غیر عربی نشنیده
بودم،اکنون که این ایه قرآن و معنای آن را دانستم،دیگر هرگز به یاری خداوند،مرتکب چنین
گناهی نخواهم شد و از عمل زشت خود توبه و با خدا آشتی خواهم کرد.
امام صادق(ع) فرمود: اکنون برخیز و غسل توبه انجام بده و تا میتوانی،(برای جبران گناه خود)
نماز بخوان؛ زیرا تا به حال، مرتکب کار زشت و گناه بزرگی شدهای و اگر با این وضع گناه آلود
(بدون توبه) می مردی، وضع بسیار سخت و بدی داشتی. اکنون، سپاس و شکر خدا را انجام بده،از
لغزشهایی که از تو سر زده توبه کن و از خدا آمرزش بخواه،تا هر کاری را خدا گناه و ناپسند
میداند،دیگر مرتکب نشوی؛زیرا خداوند از هر عمل زشت و گناهی بیزار است،به طور طبیعی،
هر کسی اهل کاری است،ولی شخص مؤمن،هرگز اهل کار زشت و آلودگی به گناه و نافرمانی
خدا نیست».۲
۱.سوره اسراء، ایه ۳۶.
۲.کافی، ج ۶، ص ۴۳۲، وسائل الشیعه، ج ۲، ص ۹۵۷، باب اغسال مندوبه «باب ۱۸».
منبع: تفسير العياشي، ج 2، ص 292.
امتداد ندای ابراهیم، ای که بر دوش خود تبر داری
تو دعا کن برای آمدنت، چه امیدی به این بشر داری؟
حرفهای نگفته مدتهاست، روی لبهایمان کپک زده است
چه بگویم به محضرت آقا، تو که از حال ما خبر داری
اعتراضی دوباره میشنوی، اعتراضی نمیکنی اما
با وجود همه بدیهامان، همه را زیر بال و پر داری
تو شبیه هلال ماه نویی، نه! تو کاملتری از این تشبیه
تو که خورشید پشت ابری، نه! نور و گرمای بیشتر داری
خوش به حال کسی که چشمش را، وقف باران انتظارت کرد
به خدا حاضرم قسم بخورم، تو به این ندبهها نظر داری
تو همین جمعه خواستی برسی، تو همین جمعه، آه اما نه
که خدا گفت: «صبر کن مهدی، سیصدوسیزده نفر داری؟»
سیده زهرا حسینی
موفق باشید.