اهداف طنز از دیدگاه اسلام
با بررسی موارد استفاده از طنز بهعنوان یک هنرِ مشتمل بر سه عنصر انتقاد، ظریفپردازی و خنده، در متون دینی اسلام و سیره عملی پیشوایان اسلامی میتوان چند هدف عمده را برای طنزپردازی بهدست آورد که لازم است طنز اسلامی برمبنای آنها حرکت نماید.این اهداف عبارتاند از:
1. ایجاد سرور و نشاط؛ هر چند طنز فقط برای خنده و شادی بهکار نمیرود ولی بیگمان یکی از ویژگیها و آثار آن خندهآور بودن آن است و خلاصه یکی از راههای ایجاد سرور و نشاط طنز و طنزپردازی میباشد.اما از آنجائی که خنده و شادی در دین اسلام بالاجمال و با شرایطی پذیرفته شده است میتوان به این نتیجه رسید که طنزپردازی در جهت ایجاد سرور و نشاط به نحو اجمالی در اسلام مقبولیت دارد. برخی از شرایط اساسی مورد نظر اسلام در خندیدن که از بررسی روایات اسلامی تحصیل شدهاند عبارتاند از:
الف) هر خندهای باید علت داشته باشد و بیهوده نباشد؛ حضرت علی علیهالسلام میفرماید: برای نادانی انسان خندیدن بیدلیل کافی است.[3]
ب) بهترین نوع خنده تبسم است؛ حضرت علی علیهالسلام میفرماید: چون بخندد صدای خندهاش از گوش فراتر نمیرود.[4]
ج) تعادل در خندیدن بایستی مراعات شود؛ امیرالمومنین علی علیهالسلام میفرماید: کسی که خندهاش بسیار باشد قلبش میمیرد.[5]
2. انتقاد سازنده؛ انتقاد از اهداف طنز بهحساب میآید که در اسلام نیز اگر بهصورت سازنده باشد و موجب اصلاح فرد و جامعه شود پذیرفته شده است. امام صادق علیهالسلام میفرماید: محبوبترین برادر دینی من کسی است که عیبهایم را به من هدیه نماید و بازگو کند.[6] روشن است که براساس ادلّه قطعی، ائمه معصوم هستند پس حضرت میخواهد با این کلام خود بهروشنی بیان کند که انتقاد سازنده نهتنها اشکالی ندارد بلکه باید از دل و جان پذیرفته شود.
3. آموزش؛ از دیگر اهداف مورد نظر طنز آموزش است که مورد توجه اسلام نیز قرار دارد. به حکم عقل و شرع ما باید برای تعلیم و تربیت از بهترین و مناسبترین راهها استفاده کنیم و بیگمان در پارهای موارد طنز از بهترین راههای تعلیم و تربیت است.از امیرمومنانعلیهالسلام نقل شده است که پیرزنی خدمت پیامبر رسید پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله به او فرمود:پیرزنها وارد بهشت نمیشوند. زن چون این سخن را شنید شروع به گریستن کرد.حضرت فرمودند:در روز قیامت تو پیرزن نخواهی بود آیا سخن خدا را نشنیدهای که فرمود: ما آنها را آفرینش دوباره بخشیدیم و باکره قرار دادیم.[7]در این ماجرا حضرت با نوعی ظریفپردازی، موضوعی اعتقادی را به پیرزن میآموزد.
همچنین وارد شده که روزی عربی صحراگرد به مسجد رسول خدا آمد و دو رکعت نماز در غایت تعجیل گزارد که در هیچ رکنی رعایت تعدیل نکرد و در قرائت، ترتیل بهجای نیاورد و در این حال امام سجاد علیهالسلام در او مینگریست.اعرابی بعد از سلام نماز دست به دعا برداشت و گفت: خدایا مرا اعلی درجات بهشت روزی کن و به من قصری زرین و چهار حورالعین در بهشت عطا کن. امام فرمود: «ای عرب مهر حقیر آوردهای و نکاح بزرگ طمع نمودی.»[8]در اینجا امام با استخدام طنز به آن اعرابی آموزش داده و میفهماند که چنان عبادتی، شایسته چنین آرزو و درخواستی نیست.
اسلام و طنز
نویسنده: قاسم كرباسيان