انیس غریب
بیا که بی تو دل من بهانه می گیرد
به این نشان که ز کویت نشانه می گیرد
به دل ز هجر جمال تو آتشی دارم
که هر نفس به هوایت زبانه می گیرد
نشسته مرغ دلم روی بام خانه تو
گمان مبر که جز این گوشه لانه می گیرد
شدم گدای در خانه ای که جبرائیل
همیشه اذن ازین آستانه می گیرد
امام عصر، ولی خدا، عزیز رسول
که دل سراغ رخش عاشقانه می گیرد
فدای مادر مظلومه اش که در محشر
سراغ شیفتگان دانه دانه می گیرد
تو انتقام بگیر از عدوی خونخواری
که راه فاطمه با تازیانه می گیرد
بیا و مادر پهلو شکسته ات را بین
ز کوچه با چه دلی راه خانه می گیرد
بیا که ناله جانسوز هاشمی هر شب
به سوز و آه ز کویت نشانه می گیرد