اسرار شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها)
نویسنده: فریبا محمدی
طلبه فارغ التحصیل مدرسه علمیه شهید مطهری
چكيده
در اين مقاله به كمك احاديث و روايات وارد شده از اهل سنت و شيعه، به بحث پيرامون اسرار شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها پرداخته شده است. در ابتدا به جايگاه آن حضرت كه در آيات و روايات به اثبات رسيده است به عظمت و عصمت و طهارت و فضايل و مناقب ايشان اشاره شده است تا به اهميت شخصيت وجودي او به عنوان سرور زنان دو عالم پي ببريم، در ادامه حوادثي كه بعد از رحلت پدر بزرگوار ايشان نه در مقام پدر بلكه در مقام رسول و فرستاده خدا روي داد مانند غصب خلافت علي علیه السلام، غصب فدك، مناظراتي كه ميان حضرت فاطمه و ابوبكر براي احقاق حق وي و برگرداندن خلافت علي علیه السلام نه به عنوان همسر بلكه به عنوان ولي امر مسلمين روي داد، و همچنين هجوم وحشيانه فرستادگان حكومت وقت به خانه حضرت زهرا سلام الله علیها براي گرفتن بيعت اجباري و به آتش كشيدن خانه آن حضرت، همه و همه عواملي بودند كه زمينه را براي شهادت اين بانوي بزرگوار آماده كردند تا با شهادت او همه به مظلوميت اين بانوي بزرگوار به عنوان اولين حامي و مدافع ولايت پي ببرند.
کلیدواژه ها: اسرار، شهادت، حضرت زهراسلام الله علیها
مقدمه
«لَقَد كانَ مفروضَة الطَّاعَة عَلي جَميع مَن خَلَقَ اللهُ مِنَ الجِنِّ وَالانسِ و الطَّيرِ و الوَحشِ و الانبياء و المَلائكَة»؛ «خداوند طاعت فاطمه را بر تمام مخلوقاتش حتي جنها و انسانها و حيوانات و پيامبران و ملائكه واجب كرده است.»
زندگي حضرت فاطمه سلام الله علیها از بدو تولد سراسر غم و رنج و سختي بود ولي مصايبي كه به حضرت فاطمه در مدت زمان كوتاهي كه بعد از رحلت پيامبر گرامي اسلام زنده بود وارد شد بسيار دردناك و اليم است كه شنيدن آن دل هر انسان با ايمان و باتقوا را جريحهدار ميسازد. مصايبي كه با غصب خلافت همسرش علي u و سپس غصب فدك و خانه نشيني علي u و فاطمه و آتش زدن درب خانه آنها براي گرفتن بيعت اجباري ادامه پيدا كرد تا جايي كه نالهها و فريادها و گريههاي سوزناك و حزين حضرت زهرا وجود نازنين و صبور اين بانوي عزيز را رنجور و بيمار ساخت و او را در بستر بيماري انداخت و سرانجام او را به پدرش ملحق كرد و اين قلم كه هرگز ياراي نوشتن حقيقت آنچه بر فاطمه گذشت را ندارد در حد توان خويش به اسرار و رموز وقايع بعد از رحلت پيامبر كه زمينه را براي شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها فراهم كرد ميپردازد. اميد آنكه مقبول حضرت حق قرار گرفته و بانوي دو عالم صديفه كبري را از ما راضي و خشنود نمايد.
برترين بانوي جهان
رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله می فرمایند: «مَن اَحبَّ ابنَتي فاطِمه فَقَد اَحَبَّني وَ مَن اَرضي فاطِمه فَقَد اَرضاني، وَمَن اَسخَطَ فاطِمه فَقَد اَسخَطني» ؛ «هر كس دخترم فاطمه را دوست بدارد، مرا دوست داشته است و هر كس او را خشنود كند، مرا خشنود كرده، هركس او را به خشم آورد، مرا به خشم آورده است.»
ارزش انسانها مسلماً يكسان نيست، بعضي افراد از مقربترين فرشتگان الهي برترند، و بعضي از حيوانات نيز پستتر و پائينتر، و آنچه كه به انسانها ارزش و برتري ميدهد بر اساس معرفي قرآن معيار ايمان و تقوي و ملكات فاضله انساني است، با توجه به اين معيارها فاطمه بانوي نمونه اسلام از زبان پيامبر معرفي شده است.
فضائل و مناقب حضرت زهرا سلام الله علیها همچون اقيانوس بزرگي است كه هر چه در آن جستجو كنيم باز هم ناشناختههايي در عمق وجودي حضرت زهرا وجود دارد كه به آن دست نخواهيم يافت. رسول خدا r ميفرمايد: «الحَسَنُ و الحسُسَين خَيرُ اَهل الارضِ بَعدي و بَعدَ ابيها و اُمَّهما اَفضلَ نِساء اهل الارض»؛ «فرزندانم حسن و حسين بعد از من و پدرشان بهترين انسان روي زمين هستند و مادرشان فاطمه سلام الله علیها برترين زن زمين ميباشد» و در حديث ديگري نيز از پيامبر آمده است: «انَّها سَيِّدهَ نساء العالَمين»؛ فاطمه سلام الله علیها سرور زنان عالميان است.
فاطمه سلام الله علیها از ديدگاه قرآن
خداوند در قران بارها در آياتي اشاره به اهل بيت پيامبر نموده است و آنها را از هرگونه آلودگي و لغزش مصون داشته است و پيامبر در تفسير اين آيات و بيان اهل بيت اشاره به حضرت زهرا و دو فرزندان وي نموده است. بنابراين ايات الهي حضرت فاطمه از اهل بيت پيامبر به شمار ميرود.
«انَّما يُريدُ اللهُ لِيُذهِبَ عَنكُمُ الرِّجسَ اهلَ البَيت وَ يُطَّهِرُكُم تَطهيراً.» (احزاب، 33)
خداوند ميخواهد پليدي و گناه را از شما اهل بيت دور نموده و كاملاً شما را پاك گرداند.
در حديثي از عامر بن عباس نقل شده است كه اهل بيت پيامبر، حضرت علي و فاطمه و حسنين علیهم السلام ميباشند: «نَزَلَ عَلي رَسول الله الوَحي فَادخَلَ علياً و فاطمِمه و ابنِها تَحتَ ثَوبِهِ ثُمَّ قال: اللهمَّ هولاء اَهلي وَاَهل بَيتي.»؛ «چون جبرئيل به حضور پيامبر رسيد آن حضرت علي و فاطمه و فرزندان آن دو را در زير لباس خاص جمع كرد و گفت: خدايا اينان اهل بيت من هستند.»
خداوند در سوره شوري آيه بيست و سوم ميفرمايد:
«قُل لا اسئلكم عَليه اَجراً الاّ الموَّدَه في القُربي»
«بگو من هيچ پاداشي از شما در برابر زحمات رسالتم نميخواهم، جز دوست داشتن اهل بيت و نزديكانم را» هنگامي كه اين آيه نازل شد جمعي از صحابه از رسول خدا سؤال كردند: اي پيامبر خدا r !آنان چه كسانيند كه خداوند حبشان را بر ما واجب ساخته است؟ حضرت در جواب فرمودند: علي و فاطمه و دو فرزندانشان.»
بنابراين از اين آيات و تمسك جستن به آنها نتيجه ميگيريم كه فاطمه زهرا سلام الله علیها از نظر قرآن آن چنان عظمت و شرافت دارد كه انساني معصوم و بيلغزش بوده و محبت و مودت او بر همه پيروان اسلام واجب شمرده شده و اعمال بدون آن مقبول نيست.
فاطمه سلام الله علیها محبوبترين افراد نزد پيامبر صلی الله علیه و آله
محبت و عشقي كه پيامبر به فاطمه داشت مادي و دنيايي نبود اين محبت و عشق نمودي از هم سنخ بودن اين دو شخصيت گرانقدر ميباشد چرا كه تنها در اين صورت است كه محبت و عشق ميان اين پدر و دختر تا اين اندازه متعالي و غيرقابل درك ميشود.
«در حديثي از زبان عايشه ميخوانيم كه ميگويد:
«ما رَأيتُ اَحَداً اَشبَهَ كلاماً وَ حَديثاً مِن فاطمهَ بِرَسول الله r وَ كانَت اذا دَخَلت عَلَيه رَحَّب بِها،وَ قامَ اِلَيها،فَاَخذَ بِيَدها فَقَبَّلها، وَ اجلَسها في مَجلِسِه.» ؛ «من هيچ كس را در سخن گفتن از فاطمه شبيهتر به رسول خدا r نديدم، هنگامي كه وارد بر پدر ميشد به او خوش آمد ميگفت، و در برابر دخترش فاطمه بر ميخاست و دست او را ميگرفت و ميبوسيد، و او را در جاي خود مينشاند»
روزي اميرالمؤمنين علیه السلام با آن همه سوابق و خدمات ارزنده و داراي امامت و ولايت كه دومين شخصيت عالم هستي بويژه جهان اسلام به حساب ميآيد سؤال كردند:« يا رسول الله!اَنا اَحَبَّ اليك اَم هي؟ قالَ؟ هِي اَحَبُّ اليَّ مِنك،وَ انتَ اَعَزُّ اليَّ مِنها.»؛ «اي پيامبر خدا! من برايت محبوبتر هستم يا فاطمه؟ پيامبر الهي جواب داد: براي من فاطمه از تو محبوبتر است ولي تو از فاطمه برايم عزيزتر هستي».
در بيان فضائل و مناقب حضرت فاطمه قلم ياراي نوشتن نخواهد داشت و اين قليل نيز به لحاظ بيان جايگاه حضرت زهرا به عنوان اهل بيت پيامبر و معصوم بودن وي از گناه و لغزش كه خداوند آن را بيان فرموده و عزيزترين فرد عزيزترين انسان عالم و برگزيده خداوند بيان گرديد تا بتوانيم بهتر به ابعاد شخصيتي وي در بعد از رحلت پيامبر گرامي اسلام بپردازيم.
انس و علاقه و عشق و محبت حضرت زهرا سلام الله علیها به پدر بزرگوارشان و رابطه عاطفي و معنوي عميقي كه بين اين دو بود باعث شد كه رحلت پيامبر و پدر بزرگوار ضربه سنگيني بر حضرت زهرا وارد آيد. اين فراق و دوري پدر آن چنان حضرت زهرا را آزرد كه از نظر روحي و جسمي تحت تأثير اين مصيبت عظمي قرار گرفت ولي كاش تنها فراق پدر بود كه او را ميآزرد و رنجور ميكرد و عواملي كه بعد از رحلت پيامبر بر زندگي حضرت زهرا وارد آمد آن چنان عظيم و طاقت فرسا بود كه منجر به بيماري آن حضرت و زمینه رخ داد شهادت اين بانوي بزگ شد كه در اينجا به اين حوادث و رويدادهاي مهم كه اساساً زمينه را براي شهادت اين بانوي بزرگ اسلام فراهم كردند اشاره ميكنيم حوادثي كه در روايات شيعه و سني به آنها صريحاً اشاره شده است.
ابن ابی الحدید و غصب خلافت از حضرت علي علیه السلام در سقيفه بني ساعده
«مسلم بن قيس از «بُراءِ بن عازب[1]» نقل میكنند كه گفت: «هنگامي كه رسول خدا رحلت فرمود، خاندان آن حضرت سرگر م غسل و ساير تجهيزات بودند كه گروهي از انصار و مهاجرين در مكاني به نام سقيفه اجتماع كردند و در حال كشمش براي تعيين خلافت از انصار يا مهاجرين بودند تا اينكه در نهايت با انتخاب ابوبكر به اجتماع خود پايان دادند در حالي كه حتي بر جنازه پيامبر نماز هم نخوانند. براء ابن عازب نقل ميكند كه اين خبر را به درب خانه بني هاشم بردم و به آنها گفتم كه مردم با ابوبكر بيعت كردند. عباس عموي پيامبر r گفت: تَرَبت اَيديكم الي آخر الدَّهر: «تا آخر روزگار دست شما كوتاه گرديد.» (و ديگر تا آخر روزگار خيري نخواهيد ديد، زيرا مردم سخن پيامبر صلی الله علیه و آله را گوش نكردند و رهبري را به انحراف كشيدند) حضرت علي و فاطمه سلام الله علیها وقتي از اين خبر مطلع شدند غمي دو چندان برايشان مستولي گشت و بر درد فراق و دوري پيامبر غمي ديگر نيز افزوده شد. درد و رنج غصب ولايتي كه پيامبر در روز غدير خم آن را به علي u سپرده بود.
حضرت علي و فاطمه زهرا سلام الله علیها تصميم گرفتند در برابر اين حركات انحرافانه مردم و بيعت با ابوبكر راه اعتدال و ميانهروي را انتخاب كنند و با هم مبارزه دامنهدار و عاقلانهاي را شروع كردند تا اسلام را از خطر انهدام و دگرگوني نجات دهند هرچند نتيجهاش در آينده بسيار دير آشكار شود.»
ماجراي فدك
«با گرفتن حق ولايت از علي u و به خلافت رسيدن ابوبكر، دشمني حكومت وقت با فرزند رسول خدا به صورتي آشكار هويدا شد ابوبكر بعد از رسيدن به خلافت شروع به سروسامان دادن به كارهاي تشكيلاتي شد و از آن جمله نماينده فاطمهسلام الله علیها را از فدك بيرون نمود و بدين وسيله فدك فاطمه را عدواناً تصاحب كرد و طبق نقل ابن ابي الحديد اين تصرف عدواني ده روز پس از رحلت رسول خدا بود.»
فاطمه مالك فدك
«فدك دهكدهاي در نزديكي خيبر بود كه در سال هفتم هجرت نبوي به تصرف پيامبر خدا r درآمد، اين سرزمين حاصلخيز كه دهكدهاي با فضاي زيبا و درختان زياد و پرثمر در شمال مدينه قرار دارد. «طبق آيه ششم سوره حشر سرزمينهايي كه بدون جنگ به تصرف سپاه اسلام درميآيد فَيء نام داشته كه در فقه اسلامي همه اين گونه اموال مخصوص پيامبر است و او ميتواند در هر كجا صلاح بداند به مصرف برساند. رسول خدا درآمد فدك را مطابق آيه هفتم سوره حشر به فقراء و مساكين و درماندگان، از جمله براي خويشاوندان خرج ميكرد ولي به نقل ابن عباس و ساير مفسرين، چون آيه سي و هشت سوره[2] روم، نازل شد، پروردگار عالم پيامبر را مأمور كرد فدك را به فاطمه سلام الله علیها تمليك كند و پيامبر اسلام اين مأموريت را انجام داده، فذك را به فاطمه بخشيد و از آن تاريخ دختر پيامبر خدا شخصاً اداره امور فدك را به دست گرفته و مالك آن سرزمين شد.»
غصب فدك
ابن ابي الحديد دانشمند بزرگ اهل سنت نقل ميكند كه:
« و ما قَصَدَابوبكر و عُمَر بِمنع فاطمه عَنها الاّ اَلا تَتَقوي عَليُّ بُحاصلَتُها وَ غَلَّتها عَلي المنازَعَه في الخلافه وَ لهذا اَتبَعا ذلك بمنع فاطمه و عَلي وَ سائر بني هاشم و بني المُطلب حَقَّهم في الخُمس،فانَّ الفَقير الَّذي لا مال تَضعف همَّته ، وَ تتصاغَر عِندَ نَفسه وَ يكونُ مَشغولاً بِالاحترافِ و الاكتِساب عَن طلب المُلك و الرياسَه» ؛ «خليفه اول و دوم، فاطمه سلام الله علیها را از فدك محروم نكردند، مگر اينكه خواستند علي u را براي مبارزه در امر خلافت تقويت نگردد و به همين جهت خمس را در مورد بني هاشم تعطيل كردند، زيرا فقير بيپول، بيشخصيت،كوچك و ذليل ميگردد و حود را براي كار و كسب و نون درآوردن مشغول ميكند و زمينهاي براي رياست پيدا نميكنند.»
به اين ترتيب دستگاه خلافت فدك را از فاطمه گرفتند تا علي را تهيدست و فقير كنند و مردم به سراغش نروند و آنها بدون زحمت به حكومت خويش بپردازند. غصب فدك ضربه بسيار سنگيني را بر پيكر نازنين حضرت زهرا وارد آورد و وي در مقام دفاع از حق خودش برآمد.
البته مسئله فدك تنها مسئله حفظ مال نبود بلكه مهمتر از آن مقدمهاي بود براي اثبات غصب خلافت از ناحيه دستگاه حاكم كه اساسيترين مسئله دين بود و اثبات اين مطلب جز از طريق شخص حضرت زهرا ميسر نميشد. زيرا اگر اميرالمؤمنين علیه السلام حرفي ميزد متهم به رياست طلبي ميشد اما حضرت صديقه اولاً دفاع از حق شخصي ميكرد و ثانياً پيامبر اكرم صلی الله علیه و آله از ابتدا موقعيت آن حضرت را در ميان امت آن چنان با عظمت و رفعت تثبيت كرده بود كه رضا و خشم او را كاشف از رضا و خشم خدا ميدانستند و لذا اگر در مقابل هيات حاكم ميايستاد و غاصبیّت آنها را نسبت به مسند خلافت و حكومت اثبات ميكرد،آنها نميتوانستند در ميان امت اسلام ادامه حكومت دهند. از اين نظر لازم بود شخصاً در مقام احقاق حق برآيد و ايفاي وظيفه نمايد.
خطبه آتشين فدك و دفاع از حريم ولايت
دختر گرامي پيامبر گرامي اسلام، بعد از جريان غصب فدك دست به حركتي سياسي زد و با گامهايي استوار و محكم به سمت مسجد حركت كرد و خطبهاي غرّا و كم نظير در دفاع از حق خود و حريم ولايت ايراد فرمود كه در قسمتي از اين خطبه صراحتاً، حمايت خودش را از ولي امري علي علیه السلام اعلام ميدارد و ميفرمايد:
«و ما الّذي نَقموا مِن ابي الحَسَن؟ نَقَموا مِنه و الله نَكيرَ سَيفَهٍ،و قِلَّه مُبالاتِهِ بِحَتفه،وَشِدَّهَ وَطاتِهِ وَ نَكال وَقعَته،و تَنمُّره في ذات الله و الله لو تکافّوا عن زِمامٍ نَبَذهُ رَسول الله اِلَيه لاعتَلَقَه، وَلسارَبَهم سيراً سُجحاً،لايَكلم خشاشُهُ،و لايُتعَتَعُ راكِبُه و لا وَرَدَهُم مَنهلا صافياً…
چه باعث شد از اميرالمؤمنين اعراض كنند؟ اعراض نكردند مگر به خاطر شمشير او كه سران مشركين را درو كرد و به اينكه او نسبت به مرگ بياعتنا بود و در جنگ آن چنان پيش ميرفت كه دشمنان را ميگرفت و ميگشت و براي رضاي خدا خشم ميگفت…
سوگند به خدا اگر زمام خلافت را كه رسول خدا در اختيار علي علیه السلام قرار داده بود، از كف او خارج نميساختند، وي مردم را بدون مشكل پيش ميبرد و قافله را سالم به مقصد ميرسانيد و هيچ درد و رنجي متوجه آنان نميشد
استدلال فاطمهسلام الله علیها در دفاع از حق خود در ادامه خطبه
«شما خيال ميكنيد كه ما هيچ گونه ارثي از رسول خدا r نداريم، آيا از احكام جاهليت پيروي ميكنيد،
اَفَحُكم الجاهليه يبغونَ و مَن اَحسَن مِن الله حُكماً ليقَومٍ يُوقنون.
«آيا آنها حكم جاهليت را (از تو) ميخواهند، و چه كسي براي افراد با ايمان بهتر از خدا حكم ميكند؟»(مائده، 50)
آيا نميفهميد، آيا ترديد داريد كه من دختر پيامبر هستم؟ با اينكه چون آفتاب روشن است كه من دختر پيامبرم اي مسلمانان! آيا رواست كه من از ارث خود محروم گردم؟
اي پسر ابوقحافه!آيا در قران مجيد است كه تو از پدرت ارث ببري، ولي به عقيده تو من نبايد از پدرم ارث ببرم.
«يوصيكُم الله في اَولادكُم للذَّكَر مثل حَظَّ الاُنثَيين»
«خداوند به شما فرزندانتان سفارش ميكند كه (از ميراث) براي پسر به اندازه سهم دو دختر باشد»(نساء، 12)
آيا خداوند متعال در آايات شريفه، همه مردم را به طور عموم در نظر گرفته است، و همه طبقات مشمول اين آيات نيستند؟ امروز چنين ميكنيد، ولي فرداي قيامت خداي بزرگ بين ما و شما داوري ميكند، و در آن روز پيشواي ما پيامبر r است.»
حضرت زهرا خطبه غرّا خودش را با كمك گرفتن و ياري طلبيدن از انصار و مهاجرين ادامه داد و در پايان نااميد و رنجور از مردم به سمت قبر مطهر پدر بزرگوارش رو كرد و گفت: پدر: بعد ار تو خبرها شد و بلاها رخ داد، اگر تو حاضر بودي مطلب بزرگ نبود ما تو را از دست داديم آن چنان كه زمين تشنه آب سرشارش را از دست ميدهد. اي كاش پيش از تو من مرده بودن و نميدديم كه بين من و تو خاك و سنگ حائل گشته است اين درد دلها را به پدر گفت و با دل سوخته به منزل برگشت و اين حوادث ناگوار باعث شد كه دخت پيامبر اسلام بيما رو بستري شود.
هجوم به خانه حضرت زهرا سلام الله علیها و بيعت گرفتن اجباري
(فيسلوف محقق، فيض كاشاني) در كتاب علم اليقين از كتاب، التهاب نيزان الاحزان) درباره چگونگي هجوم به خانه علي u چنين نقل ميكند: عمر، جمعي از بزرگان آزاد شده و منافقان را به گرد خودآورد و با آنها به خانه علي u رهسپار شدند، ديدند در خانه بسته است، فرياد زدند: «اي علي! از خانه بيا بيرون، زيرا خليفه رسول خدا r تو را به حضور ميخواند»
حضرت علي u در را باز نكرد،آنها هيزم آوردند و كنار در خانه گذاشتند، و آتش آوردند تا در خانه را بسوزانند، عمر فرياد زد: «سوگند به خدا اگر در را باز نكنيد، خانه را به آتش ميكشم.»
هنگامي كه فاطمه سلام الله علیها فهميد كه آنها ميخواهند خانهاش را به آتش بكشند، برخاست و در را گشود، جمعيت بيآنكه مهلت بدهند تا فاطمه سلام الله علیها خود را بپوشاند در را فشار دادند، فاطمه سلام الله علیها براي اينكه در برابر نگاه نامحرمان نباشد،به پشت در رفت،عمر در ا فشار داد، فاطمه سلام الله علیها بين در و ديوار قرار گرفت، سپس عمر و همراهان به خانه هجوم آوردند حضرت علي u روي فرش خود نشسته بود،آن قوم آن حضرت را احاطه كردند و اطراف دامن و گريبانش را گرفتند و او را با اجبار به طرف مسجد بردند.
فاطمه سلام الله علیها به ميان جمعيت آمد و بين آنها و علي u قرار گرفت، و فرمود: «سوگند به خدا نميگذارم پسر عمويم را از روي ظلم به سوي مسجد بكشيد، واي بر شما چقدر زود به خدا و رسولش خيانت نموديد، به خانوادهاش ستم كرديد، با اينكه رسول خدا r پيروي از ما و دوستي با ما را به شما سفارش كرده بود و فرموده بود كه در امور به خاندان من تمسك جوئيد و خداوند فرمود:
« قُل لا اسئلكم عَليه اَجراً الاّ المَوَّده في القُربي»
اي پيامبر، به مردم بگو از شما پاداش رسالت نميخواهم جز اينكه با خويشان من دوستي نمائيد.»(شوری، 22)
روايت كننده ميگويد: اين گفتار فاطمه سلام الله علیها باعث شد كه بسياري از مردم متفرق شدند، عمر با جمعي در آنجا ماندند، عمر به پسر عموي خود قُنفذ گفت: «با تازيانه فاطمه را بزن»
قنفذ با تازيانه به پشت و پهلوي حضرت زهرا سلام الله علیها زد كه آثار آن در بدن زهراسلام الله علیها پديدار شد، و همين ضربت قويترين اثر را در سقط جنين آن حضرت نمود،كه پيامبر r آن جنين را «محسن» ناميده بود. آن قوم اميرمؤمنان علي علیه السلام را كشان كشان به سوي مسجد بردند، و در برابر ابوبكر قرار دادند،در همين هنگام فاطمه سلام الله علیها سراسيمه به مسجد آمد، تا علي u را از دست آنها بگيرد و نجات دهد ولي نتوانست، از آنجا به سوي قبر پدرش رفت و با سوز دل و آه نگاه گريه ميكردو ميگفت: «وامحمدا! وا حبيباه!وا اباه!وا اباالقاسماه!وا احمداه!وا قلَّه ناصراه و اَغوثاه!و اطول كُربتاه واحُزناه،وامصيبتاه! واسوءَ صَباحاهُ!!
«فرياد يا محمد! فرياد اي دوست، اي پدر، اي ابالقاسم، اي احمد، آه فغان از كمي ياور، و مصيبت و اندوه بسيار و اه از اين روزگار تلخ!»
فاطمه سلام الله علیها بعد از اين گفتار صيحه زد و بيهوش بر روي زمين افتاد، مردم از گريه او گريستند و صدا به ناله بلند كردند، و مسجد پيامبر r ماتم سراگرديد.
سپس علي u را در پيش ابوبكر متوقف ساختند و به او گفتند: دستت را دراز كرده و بيعت كن!!
حضرت علي علیه السلام فرمود: سوگند به خدا بيعت نميكنم، زيرا بيعت من به گردن شما ثابت است (شما با من در غدير خم بيعت كردید و بايد بر آن وفادار بمانيد)
حضرت فاطمه سلام الله علیها در بستر بيماري
«حضرت فاطمه سلام الله علیها بعد از فوت پدر بزرگوارش چند ماهي بيش زندگي نكرد. در همان مدت كوتاه به قدري گريه كرد كه او را يكي از بكائين يعني زياد گريه كنندگان شمردند، هيچ گاه خندان ديده نشد. «گريههاي زهرا علل و عوامل متعددي داشت، مهمترين چيزي كه روح حساس و غيور بانوي بزرگ اسلام را ناراحت ميساخت اين بود كه ميديد ملت جوان اسلام از مسير حقيقي و طريق مستقيم ديانت منحرف شده در راهي افتاده كه پراكندگي و بدبختي از نتايج حتمي آن است.
حضرت زهرا چون پيشرفتهاي سريع اسلام را ديده بود انتظار داشت كه به همان منوال پيشرفت كند و در مدت كوتاهي كفر و بتپرستي را از بين ببرد و دستگاه ظلم و بيدادگري را بر چیند ولي با پيش آمد غير مترقب غصب خلافت ،كاخ اميدش يك مرتبه در هم فروريخت.
روزي ام سلمه بر فاطمه سلام الله علیها وارد شد و عرض كرد: اي دختر رسول خدا شب را چگونه صبح كردي؟ فرمود: با غم و اندوه گذراندم، پدرم را از دست دادهام، خلافت شوهرم غصب شده و برخلاف دستور خدا ورسول ،امامت را از او گرفتهاند، زيرا از علي علیه السلام كينه داشتند چون پدرانشان را در جنگ بد رو احد كشته بود.»
«حضرت فاطمه بعد از پدر ان قدر گريست كه همسايگان از گريهاش به ستوه امدند و به خدمت علي علیه السلام رسيدند و عرض كردند سلام ما را به فاطمه برسان و بگو يا شب گريه كند يا روز زيرا گريه او آسايش ما را سلب كرده است. جضرت علي u هم براي آسايش فاطمه سايباني در بقيع برايش بنا كرد كه بعداً بيت الاحزان ناميده شد.»
امثال اين مصايب و رنجها بود كه زهراي عزيز را رنجورتر و بيمارتر ميساخت زنان مسلمين و خويشان پيامبر و اصحاب خاص رسول خدا، گاهي از فاطمه سلام الله علیها عيادت ميكردند ولي عمر و ابوبكر از عيادت ممنوع بودند.
زیرا حضرت زهرا بر طبق تصميمی كه قبلاً گرفته بود با آنان قطع رابطه كرده بود و اجازه عيادت و ملاقات نميداد. و به اين ترتيب شكوه و شكايت و نارضايتي خود را از حكومت وقت اعلام داشت.
خطبه فاطمه سلام الله علیها در بستر بيماري
امام صادق u فرمود: «در اثر ضرباتي كه قنفذ بر پيكر نازنين فاطمه سلام الله علیها وارد ساخت سقط جنين كرد و بدان علت پيوسته رنجور و ضعيف ميگشت تا اينكه رسماً بستري شد و در خانه خوابيد.»
يك روز گروهي از زنان مهاجر و انصار به عيادت حضرت زهرا رفتند. و عرض كردند: اي دختر رسول خدا حال شما چطور است؟ حضرت زهرا در حال بيماري خطبهاي ايراد كردند كه آخرين خطبه آن حضرت در بستر بيماري به شمار ميرود و در اين خطبه به حمايت از خلافت علي u و غصب كردن توسط خلفاي وقت اشاره ميكند. حضرت زهرا سلام الله علیها در پاسخ به زنان مهاجر و انصار ميفرمايند: به خدا سوگند! به دنياي شما علاقه ندارم، از مردانتان دلگيرم، بعد از اينكه امتحانشان كردم بدورشان افكندم و از دستشان ملول و مکدر هستم. اف بر عقیده سست و رأی متزلزل و سستی و بیحالی آنها، چه کار بدی کردند مستوجب غضب خدا گشتند! در عذاب دوزخ مخلد خواهند شد. من خلافت و فدک را در اختیارشان گذاشتم ولی ننگش برای همیشه بر دامنشان باقی ماند، خواری و ذلت از آن ستمکاران است. وای به حالشان، چگونه خلافت را از علی علیه السلام گرفتند به خدا سوگند علت کنار زدن او جز این نبود که از شمشیر بران و حملات سخت و دلاوری در راه خویش ناراحت بودند…
اکنون آماده حوادث ناگوار باشید و منتظر شمشیرهای برنده و هرج و مرج دائم و دیکتاتوری ستمکاران باشید. بیت المال شما را غارت خواهند کرد و منافع شما را به جیب خواهند ریخت… نمی دانید در چه مسیر خطرناکی افتادید از عواقب امور بیاطلاعید. آیا میتوانیم شما را به هدایت مجبور کنیم در حالی که خودتان از آن کراهت دارید؟
وصیت حضرت زهرا سلام الله علیها در آستانه شهادت
امام باقر u فرمود: فاطمه سلام الله علیها دختر رسول خدا صلی الله علیه و آله پس از گذشت شصت روز از رحلت رسول خدا r بسیار بیمار و بستری شد و بیماریش شدید گردید و دعای او در شکوه از ظالمان این بود:
یا حیُّ یا قَیُّوم بِرَحمَتک استَغبت فَاَغثنی، اللهمَّ زحزِحنی عَن النَّار وَ ادخِلنی الجنَّه وَ الحِقنی بَاَبی مُحمدصلی الله علیه و آله
«ای خدای زنده و توانا، پناه میآورم به رحمت تو، پس به من پناه بده و مرا از آتش دوزخ دور گردان و به بهشت وارد کن و مرا به پدرم محمد صلی الله علیه و آله ملحق فرما!»
امیر مؤمنان علی u به او میفرمود: «خدا به تو عافیت دهد و تو را زنده نگهدارد.»
فاطمه سلام الله علیها فرمود:«ای ابوالحسن! بسیار نزدیک است که با خدایم ملاقات کنم.»
«و به علی وصیت کرد که بعد از من با «اَمامه» خواهر زادهام دختر ابوالعاص ازدواج کن، او دختر خواهرم زینب است و به فرزندان من مهربان میباشد.»
فاطمه سلام الله علیها عرض کرد: تو را به خدا و به حق پدرم محمد صلی الله علیه و آله سوگند میهم که ابوبکر و عمر بر من نماز نخوانند، و به تشییع جنازهام حاضر نشوند، مرا شبانه غسل بده و کفن کن و قبرم را بپوشان و مخفیانه به خاک بسپار و برای من تابوتی تهیه کن که درموقع حمل جنازه بدنم پیدا نباشد.
فاطمه سلام الله علیها با این وصیت، حیثیت دولت ستمگر وقت را زیر سؤال برد و نارضایتی خویش را برای اندیشمندان تا روز قیامت برملا ساخت و قبرش را به عنوان سند مظلومیت مخفی نگه داشت.
مراسم تدفین حضرت زهراسلام الله علیها
همان طور که تاریخ تولد آن حضرت مورد اختلاف است، مدت عمر، تاریخ وفات و محل دفن آن بزرگوار نیز دستخوش اختلاف است.
مرحوم کلینی معتقد است که وفات آن حضرت در 18 سالگی اتفاق افتاد و بعد از وفات پدر تنها 75 روز زندگی کرده است. ابن عباس میگوید: چون فاطمه سلام الله علیها از دنیا رفت، اسماء بن عمیس یقه خودش را چاک زد و هنگامی که حسن و حسین u باخبر شدند به همدیگر تسلیت گفته و صدا به «یامحمدا، یا احمدا» بلند کرده و چون ارتحال مادر را به امیرالمؤمنین علیه السلام خبر دادند آن حضرت غش کرد.» در این موقع مردم مدینه نیز به کنار خانه فاطمه سلام الله علیها آمدند و منتظر بودند در تشییع او شرکت کنند ولی اباذر به دستور امیرالمؤمینن بیرون آمد و به مردم اعلان کرد تشییع فاطمه امشب به تأخیر افتاد. بدین ترتیب جز عده معدودی همگی به خانههای خود بازگشتند.
از امام صادق u آمده است که علی علیه السلام طبق وصیت قبلی فاطمه سلام الله علیها را غسل داد و کفن کرد و چون پاسی از شب گذشت با گروهی از بنی هاشم و شیعیان نزدیک که جزء خواص امیرالمؤمینن بودند فاطمه را به خاک سپردند که در این هنگام دستی از داخل قبر پدیدارگشت که شبیه دست های پیامبر بود و فاطمه را گرفت و ناپدید شد.
از امام صادق u سؤال کردند چرا فاطمه سلام الله علیها را شبانه دفن کردند؟ امام فرمودند: برای اینکه فاطمه سلام الله علیها خود به این عمل وصیت کرده بود تا دو مرد اعرابی در نماز و تشییع او شرکت نکنند.
و اما در محل دفن، اگر چه سه محل دفن (قبرستان بقیع، میان منبر پیامبر و قبر آن حضرت، و خانه فاطمه) محل بحث است ولی شرایط روز و حساسیت دستگاه خلافت و عملی شدن وصایای فاطمه سلام الله علیها ایجاب میکرد که او را در خانه خودش دفن کنند و این قول مقبول اکثر محققین و علمای اسلامی است به ویژه روایاتی نیز همین نظر را تأیید میکند.
حضرت امام رضا علیه السلام در این زمینه میفرماید: «دُفِنت فی بیتها فَلما رادَت بَنو اُمَیَّه فی المَسجد صارت فی المَسجد» ؛ «فاطمه در خانه خودش دفن گردید ولی چون بنی امیه مسجد را توسعه دادند اکنون در داخل مسجد قرار دارد.»
از مجموع این بحثها استفاده میشود که علی علیه السلام فاطمه را غسل داده و کفن کرده و سپس شبانه او را با چند نفر از بنیهاشم و خواص شیعه در خانه خودش دفن کرده است.
نتیجه بحث
با رحلت پیامبر گرامی اسلام، دشمنان علی و فاطمه سلام الله علیها با یک برنامهریزی حساب شده و دقیق توانستند دستگاه خلافت را به نام خودشان رقم بزنند و صاحب حق را از حقش محروم کنند. در مقابل حضرت زهراسلام الله علیها و علی علیه السلام با تمام توان خودشان بر علیه این حکومت غاصب سکوت نکردند و وارد میدان سیاسی شده و با راهها و شیوههای مختلف سعی در اثبات حقانیت خلافت علی و غصب آن توسط خلفای وقت نمودند، در مرحله اول حضرت زهرا در کنار امیرالمؤمنان تا چهل روز پس از رحلت پدر بزرگوارش به درب خانه انصار و مهاجرین میرفت و آنان را در غصب خلافت، توسط حکومت وقت هشدار میداد.
در این میان در مسجد پیامبر در مقابل غصب فدک خطبه بینظیری در میان مهاجرین و انصار و ابوبکر ایراد کرد و ابوبکر را محکوم نمود و تمام مردم رابه گریه انداخت تا آنها نیز به مظلومیت وی پی ببرند.
حضرت زهرا وقتی دید بر چشمها و گوشها و عقلهای این مردم قفل زده شده و حرفهایش در آنان تأثیری ندارد روش مبارزاتی خودش را تغییر داد و به صورت گریه شروع کرد و شب و رورز بر مزار پیامبر و شهدای جنگ احد میرفت و شیون و زاری میکرد تا بدین ترتیب شکوه و نارضایتیاش را از حکومت وقت نشان داد. البته اگرچه فقدان پدر و رنج دوری او بهانه گریههای حضرت زهرا بود ولی مردم میدانستند که حضرت زهرا آن قدر بیصبر نیست که در فوت پدرش این همه ناله کند بلکه گریه او دلیل مهمتری دارد و آن مصائبی است که از حکومت وقت بر وی روا داشته شده است. تا جائی که حضرت زهرا علناً با ابوبکر و عمر قهر کرد و این را همه مردم فهمیدند و حضرت زهرا سلام الله علیها تمام این حرکتهای سیاسی و اجتماعی و مصائب و رنجها را تحمل کرد تا از حریم ولایت دفاع کند او فدک را فقط برای این میخواست از حکومت وقت بازپس بگیرد که آن را در راه ولایت و دفاع اسلام هزینه کند و این همه ایثار و فداکاری برای ولایت امری مسلمین بینظیر و مثال زدنی است تا جایی که تمام این رنجها و مشقتها و سختیها وی را بیمار ساخت و با حمله وحشیانه دشمنان فرزندش محسن را به عنوان اولین شهید ولایت هدیه کرد و با نثار جان عزیز و بزرگوارش در راه مولی دلها را متوجه ولایت امیرامؤمنین کرد و این سری از اسرار شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها بانوی دو عالم می باشد.
فهرست منابع
1- علی اکبر بابازاده، تجلیل سیره حضرت زهرا، امام عصر(عج)، قم، 1382، چ دوم.
2- محمد محمدی اشتهاردی، ترجمه رنجها و فریادهای فاطمه سلام الله علیها (بیت الاحزان)، ناصر، قم، 1371، چ پنجم.
3- سیدمحمدرضا احمدی، ترجمه خانه غم، دارالحکمه، قم، 1376، چ دوم.
4- ناصر مکارم شیرازی، زهرا برترین بانوی جهان.
5- سید محمدضیاء آبادی، صفیر ولایت «سلسله مباحث امام شناسی».
6- ابراهیم امینی، فاطمه سلام الله علیها بانوی نمونه اسلام، شفق، قم.