-دلایل تفاوت نبى و رسول
نبی و رسول در آیات قرآن یکی نیستند. دلایل تفاوت آنها عبارتند از:
الف) اين دو واژه در قرآن از پى هم آمده و به يكديگر عطف شدهاند. اگر هردو يكى بودند، عطف آنها به يكديگر صحیح نبود (بیومی مهران، راستگو، 1383، ج2، ص7). مانند این آیه:
1-«وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ وَ لا نَبِيٍّ إِلَّا إِذا تَمَنَّى أَلْقَى الشَّيْطانُ فِي أُمْنِيَّتِهِ» (حج/52).
«و ما پيش از تو هيچ رسول و نبى نفرستاديم، مگر اينكه چون به خواندن [وحى] مىپرداخت، شيطان در خواندن او مىدويد»
ب) برخی پیامبران در قرآن، گاهی هم رسول خطاب شدهاند و هم نبی، از جمله:
«وَ اذْكُرْ فِي الْكِتابِ مُوسى إِنَّهُ كانَ مُخْلَصاً وَ كانَ رَسُولًا نَبِيًّا» (مریم/51). «و در كتاب (قرآن) موسى را ياد كن، كه او خالص شده بود و (نيز) فرستادهاى والا [مقام] بود.»
شهره شریفی
نام کتاب : راههای تقویت حافظه
نویسنده : بهنام فخرآور
ناشر : پارس بوک
زبان کتاب : پارسی
توضیحات : آیا تا به حال اتفاق افتاده است که نام کسی را که سابقاً ملاقات کرده بودید فراموش کنید؟
یا فراموش کنید فلان وسیله را کجا گذاشته اید یا آیا در ماشین را قفل کردید یا نه؟ مطمئناً چنین اتفاقاتی
برای شما هم افتاده است. اما اگر این از دست دادن حافظه مکرراً اتفاق بیفتد و شما توانایی تمرکزتان را از
دست بدهید، چه می شود؟ متاسفانه، از دست رفتن حافظه و بالا رفتن سن رابطه ای مستقیم دارند. در اوایل 20 سالگی، مغز شروع به از دست دادن بعضی سلول های عصبی می کند و بدن کمتر مواد شیمیایی مورد نیاز
مغز برای درست کار کردن را تولید می کند. در این کتاب که توسط آقای بهنام فخرآور تالیف و جهت نشر الکترونیک به سایت پارس بوک ارسال شده، راه های تقویت حافظه، خوردنیها، ویتامینها، افعال و کارها، انواع
حافظه، تأثیر خواب بر حافظه و غیره برای خواننده تشریح شده است
به گزارش الف، متن نامه به شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
ناله
آیا می دانید…
خدمت سروران گرامی
سلام علیكم
طبق معمول هر سال همین كه به ماه رمضان نزدیك می شویم دقایقی از وقت شما را راجع به مهمترین مسئله می گیرم
و از اینكه كار قرآن به جایی رسیده كه باید مثل من این حرفها را بزند (كه از دهانم بزرگتر است) شرمنده ام.
1. آیا می دانید كه در همه مساجد در شب قدر دعای شریف جوشن كبیر و عزاداری و مراسم قرآن سر گرفتن بحمدالله
برگزار می شود اما چرا در شب قدر كه شب نزول قرآن است تفسیر رنگی ندارد؟
2. آیا می دانید سرگرم شدن به چاپ و صوت و تجوید و ظاهر قرآن بیش از توجه به محتوای قرآن است؟
3. آیا می دانید به ما دستور داده اند كه هر گاه فتنه های زیاد مانند پاره هایی از شب تار به شما روی آورد به قرآن پناه ببرید؟
(فَإِذَا الْتَبَسَتْ عَلَيْكُمُ الْفِتَنُ كَقِطَعِ اللَّيْلِ الْمُظْلِمِ فَعَلَيْكُمْ بِالْقُرْآنِ فَإِنَّهُ شَافِعٌ مُشَفَّع)
4. آیا می دانید بعضی به اسم این كه دین از سیاست جداست به صدها آیه سیاسی بی توجهی می كنند؟
5. آیا می دانید آن مقدار كه در متون آموزش و پرورش و دانشگاه كلمات عربی را تزریق می كنند كارساز نیست
و فارغ التحصیلان ما نمی توانند اكثرا یك صفحه قرآن را بی غلط بخوانند؟
6. آیا می دانید بعضی به خیال اینكه قرآن از فهم بشر بالاتر است و فهم آن مخصوص اهل بیت است از تدبر در آن
می ترسند، با اینكه خداوند دستور به تدبر داده است و در حدیث می خوانیم: من زعم ان كتاب الله مبهم فقد هلك
و اهلك راستی اگر قرآن را نمی توان فهمید پس چگونه به ما دستور داده اند روایات را بر قرآن عرضه كنیم و اگر ضد
آن بود آن روایات را به دیوار بزنیم؟
7. آیا می دانید مهجوریت قرآن غافلانه نیست زیرا در قرآن می خوانیم در روز قیامت پیامبر(ص) می فرماید: پروردگارا
قوم من قرآن را مهجور گرفتند و نمی فرماید قرآن نزد قوم من مهجور بود و مهجور گرفتن با توجه و عمد است؟
وَ قالَ الرَّسُولُ يا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هذَا الْقُرْآنَ مَهْجُوراً
8. آیا می دانید آیه وَ قالَ الرَّسُولُ يا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هذَا الْقُرْآنَ مَهْجُوراً چه معنایی دارد:
الف: در پر خطر ترین دادگاه یعنی روز قیامت
ب: نزد عالی ترین قاضی یعنی خداوند
ج: از محبوبترین و بالاترین مقام هستی یعنی پیامبر(ص)
د: شكایت توسط كسی است كه مظهر رحمه للعالمین است.
ه: شكایت پدر از فرزند است انا و علی ابوا هذه الامه
و: شكایت حتمی است چون با فعل ماضی آمده است. (وَ قالَ الرَّسُولُ)
ز: شكایت با استمداد از كلمه یا رب است.
ح: شكایت از كسی است كه امید شفاعت از او داریم. ویل لمن كان شفعاء ه خصماءه؟
9. آیا می دانید بعضی ها نمی توانند قرآن بخوانند؟
بعضی به غلط می خوانند.
بعضی كه می توانند درست بخوانند نمی خوانند.
و بعضی كه می خوانند تدبر نمی كنند.
و بعضی به آن عمل نمی كنند.
و بعضی قرآن را محور كار خود نمی دانند و در درسها و سخنرانی ها و نوشته به قرآن اولویت نمی دهند.
و بعضی قرآن را تنها برای مهریه عروس، بالای سر مسافر، سوگند یاد كردن، كتاب استخاره و امثال آن می خواهند.
10. آیا می دانید مثال ما مثال بیماری است كه بجای مصرف دارو مشغول چیدن و تنظیم انواع قرص هاست؟
11. آیا می دانید مثال ما مثال مهمانی است كه به جای گوش دادن به سخنان صاحبخانه به نقش و نگار در
و پنجره توجه می كند؟
12. آیا می دانید گروهی به جای تدبر در قرآن و پیام و الهام گرفتن از آن و عمل به آن به سراغ حواشی آن
می روند و بیشتر عمر خود را صرف مباحث علوم قرآن مانند محكم و متشابه، ناسخ و منسوخ، تاویل، شان
نزول، تاریخ كتابت، تاریخ ترجمه، تاریخ تفسیر، طبقات مفسرین، تفاوت كتب تفسیری و امثال این بحث ها
می كنند؟ (البته بعضی از این بحث ها نظیر بحث اعجاز و بحث سلامت از تحریف ضروری است اما صرف
بیشتر عمر به این علوم مانند كسی است كه به جای شنا در استخر، دور استخر می دود؟)
13. آیا می دانید بعضی بجای بیان روح قرآن آنقدر به نقل اقوال می پردازند كه خود قرآن در آن اقوال گم می شود
و بعضی آنقدر احتمالات متعددی را مطرح می كنند كه حتی محكمات قرآن، متشابه می شود؟
14.بعضی وارد گود عرفان، بعضی وارد تحقیق مفصل روی لغات، بعضی در مقام نقل شان نزول های متعدد
و بعضی قرآن را به دون توجه به روایات معتبر رسیده از اهل بیت(ع) تفسیر می كنند؟ در حالی كه خود قرآن
به ما می فرماید: وَ ما آتاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا یعنی سخنان پیامبر(ص) را كه خود مستقیما
فرموده و یا به اهل بیت ارجاع داده باید بگیریم و در روایات متواتر می خوانیم بین قرآن و اهل بیت هرگز جدایی
نیست و اگر به هر دو تكیه كنید هرگز گمراه نمی شوید؟
15. آیا می دانید در بسیاری از سخنرانی ها سهم تاریخ، تحلیل سیاسی، شعر و خواب و خطابه و روضه و
امثال آن داده می شود ولی سهم قرآن داده نمی شود با اینكه خداوند به پیامبر(ص) می فرماید سخنرانی
تو باید درباره بیان قرآن باشد لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَيْهِم ؟
16. آیا می دانید هزاران پایان نامه در علوم قرآن نوشته می شود ولی این پایان نامه ها در دانشگاه ها بایگانی
و جامعه از آن خیری نمی بیند؟
17. آیا می دانید در دانشگاه های قرآن و حدیث سرفصلهای علوم قرآن كاربردی نیست و نیازسنجی نشده است؟
18. آیا می دانید تلاوت زیبا در مواردی به هنرنمایی تبدیل شده است؟
19. آیا می دانید در آموزش صرف و نحو از آیات قرآن و روایات كمتر استفاده می شود؟
20. آیا می دانید فیلم های كوتاهی با مضامین قرآنی نایاب است؟
21. آیا می دانید تفسیر ساده برای نوجوانان نایاب است؟
22. آیا می دانید بیان صحیح از قصه های قرآن برای نوجوانان نایاب است؟
23. آیا می دانید موقوفات برای قرآن كمیاب است؟
24. آیا می دانید نذر تلاوت قرآن نایاب است؟
25. آیا می دانید توجه به قرآن در نام شبی با قرآن مطرح می شود؟ آیا درست است كه بگوییم شبی
با اكسیژن و یا شبی با سلامتی؟
26. آیا می دانید در بسیاری از حوزه ها و نزد بسیاری از مدرسین تدبر در قرآن درس جنبی است نه اصلی؟
27. آیا می دانید توجه به كتاب مخلوق بیش از كتاب خالق است؟
28. آیا می دانید كه به آیه خُذِ الْكِتابَ بِقُوَّةٍ عمل نكرده ایم؟
29. آیا می دانید اگر كتاب آسمانی را به پا نداریم خداوند لقب پوچی به ما داده است؟ قُلْ يا أَهْلَ الْكِتابِ لَسْتُمْ
عَلى شَيْءٍ حَتَّى تُقيمُوا التَّوْراةَ وَ الْإِنْجيلَ وَ ما أُنْزِلَ إِلَيْكُمْ مِنْ رَبِّكُم
30. آیا می دانید كلمه اقامه در قرآن در چهار جا به كار رفته است:
أَقيمُوا الدِّين
أَقيمُوا الْوَزْنَ
أَقيمُوا الصَّلاةَ وَ لَوْ أَنَّهُمْ أَقامُوا التَّوْراةَ وَ الْإِنْجيلَ وَ ما أُنْزِلَ إِلَيْهِمْ مِنْ رَبِّهِم.
31. آیا می دانید اگر ما كتاب آسمانیرا بپا داریم وضع اقتصادی ما بسیار خوب می شود؟
وَ لَوْ أَنَّهُمْ أَقامُوا التَّوْراةَ وَ الْإِنْجيلَ وَ ما أُنْزِلَ إِلَيْهِمْ مِنْ رَبِّهِمْلَأَكَلُوا مِنْ فَوْقِهِمْ وَ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِهِم
32. آیا می دانید باید تلاوت هر آیه ای ایمان ما را زیاد كند؟ وَ إِذا تُلِيَتْ عَلَيْهِمْ آياتُهُ زادَتْهُمْ إيماناً
33. آیا می دانید تلاوت قرآن باید دل ما را بلرزاند؟ إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذينَ إِذا ذُكِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُم
34. آیا می دانید گروهی از جن همین كه برای اولین بار صدای قرآن را شنیدند ایمان آوردند (يَهْدي إِلَى الرُّشْدِ
فَآمَنَّا بِهِ) و دیگران را به پیروی از آن دعوت كردند (يا قَوْمَنا أَجيبُوا داعِيَ اللَّهِ) ولی ما این همه قرآن شنیدیم،
نه دلی تكان و نه ایمانی زیاد و نه اشكی جاری و نه رشدی اضافه و نه تبلیغی صورت گرفت؟
35. آیا می دانید قرآن ذكر است إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْر و اعراض از آن زندگی نكبتی را به بار می آورد (وَ مَنْ أَعْرَضَ
عَنْ ذِكْري فَإِنَّ لَهُ مَعيشَةً ضَنْكا)
36.آیا می دانید در قیامت بعضی شفاعت ها برای بعضی مفید نیست؟ فَما تَنْفَعُهُمْ شَفاعَةُ الشَّافِعينَ ولی
شفاعت قرآن حتما كارساز است. شافع مشفع
37. آیا می دانید قرآن كشتی بی سوراخ است؟ إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُون ولی در نقل تاریخ، احتمال
دروغ است و در روایات نیز روایات جعلی زیاد است؟
38. آیا می دانید قرآن مثل دریا است كه هر كسی از آن بهره ای دارد. بعضی با نگاه، بعضی با شنا، بعضی با
قایق رانی، و بعضی با غواصی. قرآن نیز این گونه است كه:كِتَابُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى أَرْبَعَةِ أَشْيَاءَ عَلَى الْعِبَارَةِ وَ
الْإِشَارَةِ وَ اللَّطَائِفِ وَ الْحَقَائِقِ فَالْعِبَارَةُ لِلْعَوَامِّ وَ الْإِشَارَةُ لِلْخَوَاصِّ وَ اللَّطَائِفُ لِلْأَوْلِيَاءِ وَ الْحَقَائِقُ لِلْأَنْبِيَاءِ.
39. آیا می دانید عجایب قرآن قابل شمارش نیست؟ امیرالمومنین فرمود: لَا تُحْصَى عَجَائِبُه
40.آیا می دانید عجایب قرآن كهنه شدنی نیست؟ لَا تَفْنَى عَجَائِبُهُ
41. آیا می دانید بزرگانی مانند ملاصدرا و فیض كاشانی و امام خمینی و بسیاری دیگر اقرار كرده اند كه چرا
بیشتر عمر خود را صرف قرآن نكرده اند؟
42. آیا می دانید علمای ربانی، علمای قرآنی هستند كُونُوا رَبَّانِيِّينَ بِما كُنْتُمْ تُعَلِّمُونَ الْكِتابَ وَ بِما كُنْتُمْ تَدْرُسُونَ
43. آیا می دانید قرآن نور است و كسی كه خودش نور ندارد نمی تواند مردم را از ظلمات به نور دعوت كند؟
44. آیا می دانید كه عظمت ماه مبارك رمضان به روزه نیست بلكه به نزول قرآن است: شَهْرُ رَمَضانَ الَّذي أُنْزِلَ
فيهِ الْقُرْآن و نفرمود: شهر رمضان الذی كتب فیه الصیام
45. آیا می دانید در نمایشگاه كتاب توجه مردم به كتب تفسیری زیاد شده است؟
46. آیا می دانید عزیزانی كه مسیر سخنرانی های خود را به سمت قرآن سوق داده اند مخاطبین كمی و كیفی
بیشتری دارند؟
47. آیا می دانید اینكه پیامبر (ص) فرمود هرگز نباید بین قرآن واهل بیت جدایی باشد بنابراین سزاوار است در
كنار هر جلسه عزاداری یك جلسه قرآن هم باشد؟
48. آیا می دانید كه امام رضا فرمود نماز بر مردم واجب شد تا قرآن از مهجوریت بیرون آید؟ عَنِ الرِّضَا ع أَنَّهُ قَالَ
أُمِرَ النَّاسُ بِالْقِرَاءَةِ فِي الصَّلَاةِ لِئَلَّا يَكُونَ الْقُرْآنُ مَهْجُوراً مُضَيَّعا
سروران گرامی باید به پا خیزیم و اگر غفلت یا تقصیر و قصوری بوده از خداوند عذر خواهی كنیم و از امروز قرآن
را جدی بگیریم؟ خُذِ الْكِتابَ بِقُوَّةٍ
نكاتی به نظر می رسد كه بیان می كنم عزم و تصمیم با شما. ولی بدانیم اگر عزم نداشته باشیم مثل پدر
خود حضرت آدم قابل توبیخیم كه قرآن می فرماید: َ وَ لَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْما
همه به پا خیزیم و برای خدا و شادی دل پیامبر(ص) و چشیدن مزه قرآن و چشاندن آن مزه به دیگران یك
نهضتی ایجاد كنیم مثلا:
1. كسانی كه توان تدریس تفسیر دارند تفسیر را وارد حوزه درسی خود نمایند. یعنی برنامه ریزی حوزه جوری
باشد كه هر طلبه حداقل در هر سال با یك جزء تفسیر آشنا شود.
2. اهل منبر نیمی از سخنرانی خود را به بیان آیات قرآن اختصاص دهند.
3. در همه روزنامه ها و مجلات ستونی برای فهم گوشه ای از آیات قرآن اختصاص یابد.
4. صدا و سیما از قصه ها و آیات كوتاه با هنر و نمایش و یا از مثال های قرآن با امكانات هنری خود بهره گیرد.
5. آموزش پرورش و دانشگاه تفسیر آیاتی را كه هر روز با آن سر و كار داریم در متون كتاب درسی تزریق كنند.
6. موضوعاتی كه برای همه مردم مورد نیاز است از قرآن استخراج شود.
7. اگر از تاریخ می گوییم حوادث تاریخی قرآن را در اولویت قرار دهیم.
8. اگر از اخلاق می گوییم آیات اخلاقی قرآن را مطرح كنیم.
9. اگر مثالی می زنیم یا تشبیه به كار می بریم قرآن را فراموش نكنیم.
10. اگر فضایل امیرالمومنین (ع) را می گوییم آیاتی كه در شان آن بزرگوار است در اولویت قرار دهیم.
11. اگر از حضرت مهدی (ع) و حكومت ایشان سخن می گوییم از منابعی كه قرآن و مهدویت را بررسی
كرده اند استفاده نماییم؟
12. در عزل و نصب ها، قهر و صلح ها، ارتباط و ترك روابط، انتخاب همسر، آیین همسرداری، انتخاب شغل
، عبادات و سیاست، خطوط كلی اقتصاد، حقوق، مدیریت و هر رشته دیگر اول بسراغ قرآن برویم بعد
نهج البلاغه و روایات معتبر، بعد سیره اهل بیت (ع) و در پایان از تجربه های تاریخی بزرگان استفاده كنیم.
این آرزو آغازی است كه می توان از ماه رجب و شعبان و رمضان كمك گرفت زیرا ماشین هایی كه هوا گرفته
در سرازیری ها روشن می شود و سرازیری عبادات و قرآن ماه رمضان است.
در پایان، این ناله ی هدهدی بود نزد سلیمان ها كه اگر سلیمان ها توجه فرمایند بالقیس های دنیا به اسلام
رو خواهند آورد ولی اگر بگویند این هدهد پرنده كوچكی است و حرف او الزام آور نیست حركتی صورت نخواهد گرفت.
و الامر الیكم
و السلام
استاد فاطمی نیا: یکی ار علائم ایمان الجهر به بسم الله الرحمن الرحیم است، در نماز بسم الله رو بلند گفتن، بلند گفتن نه این که داد بزند ها، جهر ضد اخفات است، یعنی با اخفات گفته نشود.[صدا جوهر داشته باشد.]
بنده در بلاد عربی زیاد دیدم شاید شما هم دیده باشید، علما اهل سنت بسم الله رو در نماز آهسته می گن بعضی هاشون هم شاید نگن. حالا این یک بحث فقهی است که ما واردش نمی شیم.
فخر رازی از علماء بزرگ سنی است، ایشون آدمی مشکک و معرکه گیر است، که هی حرف بزنه شک به وجود بیاره و جواب بده اینطور بوده است. اما با همه این مشکک بودن و معرکه گیر بودنش درمورد این بسم الله حرف خیلی خلاصه و زیبایی دارد.
این تفسیر فخر رازی که البته یک از مواردی که محققین اصلا متعرض نشدن و راه تحقیق هم بسته شده است، این است که مثل اینکه فخر رازی در وسط تفسیرش از دنیا رفته کسی نمی دونه تا کجای تفسیر مال خودشه، تحقیق هم نمی شه کرد، مگر اینکه بعد از این خدا دری باز کنه من تا حالا چیزی نفهمیدم. قدر مسلم میشود گفت لااقل دیگه ده جلد اول مال خودش باشد، احیانا در نیمه یا در ثلث آخر از دنیا رفته باشد، اما قطعا این مجلدات اول مال خودش است. که مخصوصا در جلد اول مطالبی دارد که اصلا نمیاد که این مطالب مال یک عالم سنی اون هم مثل فخر رازی باشد.
راجع به بسم الله در اونجا چند تا روایت نقل می کند که فلانی گفت ما پشت سر فلان کس نماز خوندیم، از مشاهیر اصحاب رو ایشون اسم برده که من اون ها رو اسم نمی برم، پشت فلانی نمار خوندیم بسم الله رو آهسته گفت، پشت سر فلانی .. تا می رسد به امام امیرالمومنین علیه السلام می گوید که گروهی گفتن ما پشت سر علی علیه السلام نماز خوندیم و ایشون بسم الله ها را بلند می گفت، به اینجا که می رسد می گوید:
من به این رای عمل می کنم، زیرا از رسول خدا رسیده است که حضرت فرمود:
اللهم ادر الحق معه حیث ما دار. یعنی خدایا حق را با علی بگردان، علی هر کجا باشد حق هم همان جا باشد. پس من فهمیدم بسم الله را بلند گفتن حق است. و بعد می گوید: و من اقتدا بعلی فی دینه فقد استمسك بالعروة الوثقي.
اصلا شما تعجب کنید، آدم این کتاب را ببیند و نفهمد که مال فخر رازی است، فکر می کند که یک شیعه اثنی عشری این کتاب را نوشته است. که می گوید: هر کس در دینش اقتدا کند به علی علیه السلام او به عروه الوثقی (یعنی به جایگاه محکمی) چند زده است.
اما حالا یک نکته عرفانی بگویم ، ما یک وقتی خدمت آیت الله آقای بهاالدینی رضوان الله علیه بودیم سفره شام آورده بودند، هنوز همه جمع نشده بودند، یک دو سه کلمه ای ما از خدمت آقا استفاده کردیم، آقای بهاالدینی رسمش بر این بود در قالب جمله های کوتاه حرف زیادی می زد، سر سفره صحبت از بسم الله شد که علماء تسنن بعضی هاشون بسم الله نمی گن اصلا، حالا آهسته می گن یک بحثیه بعضی هاشون اصلا نمی گن، حتی من دیدم خطیب در خطبه می ره رو منبر می شینه می گه الحمد لله رب العالمین حالا بسم الله دیگه چه گناهی کرده خدا می دونه!
ایشون یک نکته عرفانی فرمودن که حالا من جنبه فقهیش را نمی خواهم بگویم، خب ایشون یک مجتهد بود، ایشون می فرمود:
من تعجبم از این است که همان آدمی که بسم الله نمی گوید، اگر بخواهد آب بخورد بسم الله می گوید، صبح بخواهد در مغازه اش را باز کند بسم الله می گوید، اما چرا معراج خود را با بسم الله شروع نمی کند!
انصافا حرف بزرگی است، بابا تو می گی الصلاة معراج المومن، حالا این بسم الله شو می خوری که چی بشه؟!
اعتراف غزالی به علم لدنی امیرالمومنین علیه السلام
استاد فاطمی نیا:غزالی خیلی متعصبه، نگاه نکنین بعضی جاها نرم شده، وقتی جمع بندی بکنین، درمورد شیعه خیلی آدم بی گذشتیه، با اینکه آدم متعصبیه، یک از علمائی است که درمورد علم لدنی رساله مستقلی نوشته، در اونجا از امکان و وقوع علم لدنی صحبت کرده، مثال هم امیرالمومنین علیه السلام رو زده، یک مثال خیلی زیبا،خیلی عجیبه این اصلا از معجزات امیرالمومنینه، همه باید ثنا گوی او باشند حتی مخالفین.
می گوید که اگر ما در وسعت علم امیرالمومنین علیه السلام نگاه بکنین، می بینیم که این قبیل علم ها مقدماتش نمی تونه به دست بشر فراهم بشه،که یک استادی داشته باشه، بشینه وقت صرف کنه، با این چیزها نمی شه، البته در مورد علوم لدنیه ائمه علیهم السلام بنده نمونه هایی یافتم که اعاظم تسنن، اون بزرگانشون اعتراف کردن.
شرح جمله ای نورانی از دعای شریف ابوحمزه ثمالی از زبان استاد فاطمی نیا
یکی از اعمال ماه مبارک رمضان خواندن دعای نورانی ابو حمزه ثمالی در سحرهای این ماه است که از امام سجاد علیه السلام به یادگار مانده است، به این مناسبت شرح جمله ای نورانی از این دعای شریف از زبان استاد فاطمی نیا تقدیم کاربران میشود.
استاد فاطمی نیا:دعای اوحمزه دریای نور است، چه قدر باید خدا را شکر کنیم که این مطالب را در اختار ما گذاشته است. در جمله ای از این دعا میفرماید:
“تَرْحَمُ مَنْ تَشآءُ بِما تَشآءُ کَیْفَ تَشآ و تُعَذِّبُ مَنْ تَشآءُ. بِما تَشآءُ کَیْفَ تَشآءُ”
خدایا تو رحم میکنی، مرحمت میکنی به هر کسی که بخواهی، به هر چیزی که بخواهی و هرگونه که بخواهی و عذاب میکنی هرکسی را به هر چیزی که بخواهی و هر گونه که بخواهی.
این جمله دریای نور است،باور بفرمائید بزرگان گفته اند این قسمت شرح شود پانصدصفحه کتاب میشود خیلی عمیق است،حالا مختصری عرض میکنم. میفرماید:"ترحم من تشاء بما تشاء کیف تشاء” اولا شما می بینید در نعمت های ظاهریّه دنیا، همینطور که در جای دیگر دارد که:"جَعَلْتَ لِكُلّ مَخْلُوقٍ فِي نِعَمِكَ سَهْماً” هرکسی یک سهمیه ای دارد، اگر بخواهیم در این نعمت های ظاهری دقت کنیم به هر کس یک چیزی مرحمت کرده است.در این موضوع خیلی میشود صحبت کرد اما چون نعمت های دنیا خیلی مهم نیست از اینجا میگذریم، عمده چیزی که در این قسمت نظر بزرگان را جلب کرده است نعمت های باطنی است. آقا در نعمت های باطنیه اصلا خدا میداند از عقول ما خارج است که خدا چه چیزهایی به این بندگان داده است، به هر کس یک بعد از معرفت را داده است، میبینید یکی را صاحب کرامت کرده است، یکی درجه اش از صاحب کرامت بالاتر است به مصلحتی صاحب کرامتش نکرده است یکی را اینطور نوازش کرده است، اینها دریاست.
اما جمله دیگر “تعذب من تشاء بما تشاء کیف تشاء” آقا عذاب میکند هرکسی را به هر چیزی که بخواهد، خیلی ترسیدنی است، ببینید عذاب در اینکه پناه میبریم به خدا آدم یک مرض مهلکی بگیرد در این خلاصه نمیشود، یک مرد به یک همسر بداخلاق گرفتار شده است زنی به همسر بداخلاق گرفتار شده، اولاد نااهل تمام اینها عذاب است، اما میبینید در اینها ها هم خلاصه نمیشود، یک نفر یک قضیه ای را برای من گفت خیلی مختصر خدمت شما عرض میکنم، یک آدم ثقه ای این را برای من گفت، گفت یک نفر آدم باسواد چندین زبان بلد بود خیلی محترم، تمام این پسر ها دختر ها همه تحصیل کرده، مهندس، دارای دکتری، این هم یک آدم محترم، موقر، شاعر، نویسنده، همه جور.. آقا این در سنین شصد سالگی یک عارضه ای پیدا کرد، اون عارضه اش این بود که اگر یک زباله روی زمین میدید بی قرار میشد که باید حتما خم شود آن را بردارد! یک تکه کاغذ، یک قوطی کبریت، ته سیگار! آقا اینها را برمیداشت میبرد یک انباری درست کرده بود میریخت آنجا در یک دفتری در سه زبان یادداشت میکرد! به سه زبان مینوشت من روز فلان یک زباله ای از فلان جا پیدا کردم!
عمری اینطور گذشت، همه تعجب میکردند که این چه کاری است، وقتی با شما حرف میزد آنقدر مودب حرف میزد، منظم، مشاعر تماما جمع، حواس جمع، اما این عارضه بود و آخر هم سر اینکه خم شده بود یک زباله ای را بردارد سر همین مسئله رفت زیر ماشین و خاتمه حیاتش داده شد. یک عده در فکر بودند که چرا این اینطور شد این چه قضیه ای بود آقا بعدا کاشف به عمل آمد که این در جوانی یک جنایتی را مرتکب شده است هیچ کس هم باخبر نشده و این کیفر آن بود که آدم بیاید از زندگی بیفتد خب این آدم اگر مریض میشد میرفت یک جا میمرد تمام میشد اما نه بیست، سی سال باید در خیابان ها بدود زن و بچه اش رهایش کرده بودند ازش متنفر بودند، بعد فهمیدند این یک نوع کیفر است، من این را به عنوان نمونه عرض میکنم.
در حالات بسربن ارطاة که خدا انشاء الله لعنت و عذابش را از او برندارد، این را معاویه میفرستاد کارهایی را انجام میداد که خدای من میداند انسان از گفتنش مشمئز میشود، یک از کارهایش را من با تمام ناراحتی میگویم که ما بدانیم این دشمنان امیرالمومنین علیه السلام دشمنان ائمه علیهم السلام چه قدر پست بودند که حساب دستمان بیاید، آقا معاویه بسربن ارطاة را فرستاد، خدایا چه قدر گفتنش سخت است، این رفت دو تا کودک خردسال را جلوی مادر کشت! ببینید چه میشود؟! دو تا بچه را جلوی مادر! مینویسند این مادر دیوانه شد ، میامد در موسم حج می ایستاد آنجا که حجاج می آیند و برای این دو تا بچه مرثیه میگفت، ندبه میگفت که حجاج همه می ایستادند اشک میریختند، قضیه اینطور بود.
خیلی قصاوت میخواهد آقا دو تا بچه را جلوی مادر بکشند، محل شاهدم این است، این به گوش امیرالمومنین علیه السلام رسید که بسربن ارطاة اینطور کرده است، ولیه خدا امیر المومنین علیه السلام دست به درگاه خدا بلند کرد و گفت:
“اللهم ازل عقله و اطل عمره”
خدایا عقلش را بگیر عمرش را زیاد کن، ببینید یک نوع عذاب است به ذهن ما نمیرسد اصلا، اگر ما بودیم میگفتیم ان شاءالله که بمیرد و زیر دیوار برود، خفه شود و چه بشود اما نه اینها حق را ادا نمیکند بسربن ارطاة بعد از این نفرین امیرالمومنین علیه السلام دیوانه شد سالها در کوچه ها پرسه میزد
“اللهم ازل عقله و اطل عمره”
بنا براین این جمله ها این الهام را به ما میدهد که آقا بترسیم از خدا، کیفر وعذاب یک نوع دو نوع نیست، یکی ار اولیاء خدا به من خبری داد آن را هم برایتان بگویم، گفت دو تا منبری بودند که سابق در یک شهر کوچکی از شهرهای ایران منبر میرفتند، عرض میکنم که مجلسی بوده، قرار بوده اول یکی از آنها منبر برود بعد آن یکی، آن که بنا بود اول برود آمد رفت روی منبر، آن روز یک مناسبتی بود و او هم میدانست و کاری کرد که نفر دوم مطلبی برای گفتن نداشته باشد، آن ولی خدا به من خبر داد گفت این منبری دومی همینطور که نشسته بود گفت: خدا نطق و بیانت را ازت بگیرد. میگوید از همان ساعت آن منبری میرفت روی منبر مینشست بسم الله را میگفت خطبه را میخواند بعد میگفت آقا یان ببخشید هیچی یادم نیست! میامد پایین، پایین منبر نطقش باز میشد میرفت بالا بسته میشد.
خدای من میداند آقا چیزهایی ما دیده ایم که اگر بخواهم نمونه های زیادی بگویم خیلی میشود و طول میکشد فقط من اینطور میگویم که این دعاها اگر از غیر معصوم میرسید از یک حکیمی میرسید کلام یکی شاعری بود میگفتیم که حالا او هم یک بشری است مثل ماها یک حرفی زده است، اما وقتی که میدانیم دعای ابوحمزه از میان دولب گوهر بار یک معصوم متصل به غیب بیرون آمده است، آنوقت این جمله هم بشیر است هم نذیر، برای شما جوان ها بشیر است و نذیر برای همه ماها، آقا ببینید” ترحم من تشاء بما تشاء کیف تشاء” فضا چه قدر باز است، اگر پاکیزه شویم بنده خدا شویم، چه قدر چیزها میتوانیم بگیریم، در نعم باطنیه بزرگان خیلی حرفها زده اند و حتی جمله ای از بزرگی به یاد دارم قریب به این مضامین که میفرماید: نعم باطنیه به عدد انفاس خلائق است، خیلی زیاد میشود، خیلی عجیب است به عدد انفاس خلائق!
پس بنابراین فضا خیلی باز است، خیلی چیزها میتوانیم بگیریم، شب، نصف شب همان لحظات نزدیک صبح،در ثلث آخر شب، خوشبختانه بیدار که هستیم، بالاخره میخواهیم سحری بخوریم، به بچه ها سحری بدهیم، اگر حال بود، نشاط بود خب آدم نماز شب میخواند اگر نبود حالا وضو بگیر بشین رو به قبله بگو خدایا من از خودم چیزی ندارم از ولیت سیدالساجدین یاد گرفتم که میگوید:” ترحم من تشاء بما تشاء کیف تشاء” خدایا دست تو خیلی باز است و اگر چیزی هم نصف شب به من بدهی چیزی از تو کم نمی آید، این را به خدا بگوییم.